شنبه 5 شهریور 1362
تا ساعت سه بعد از ظهر، در خانه ماندم؛ استراحت کردم و در مورد ولایت ائمه و علما و عدولالمومنین مطالعه نمودم. حاج احمدآقا آمد، راجع به [خسرو]تهرانی مسئول اطلاعات نخست وزیری گفت که چون اتهام، دلیلی ندارد، خوب نیست خادمان جمهوری را برنجانند. راجع به استیضاح آقای ناطق نوری هم صحبت شد که از ایشان حمایت شود؛ چون وزیر کشور خوب و قویای است. آقای ناطق [نوری] تلفن کرد و خواستار روشن شدن وضع استیضاح، قبل از تعطیل مجلس گردید؛ گفتم فرقی نمیکند، چه اعلان شود چه نشود، باید تا بعد از تعطیلی مجلس، به همین وضع بماند.
عصر، در دفتر رئیس جمهوری، شورای عالی اقتصاد، جلسه داشت. درباره مبارزه با گرانی تصمیماتی اتخاذ شد. سپس با ایشان، جلسه خصوصی داشتیم. مذاکرات سودمندی درباره [راههای رفع] اختلافات جناحهای موجود در جامعه اسلامی و کیفیت موضعگیریها انجام دادیم. سرهنگ صیاد شیرازی آمد. برنامه عملیات آینده را گفت؛ تایید کردیم. برنامههای خوبی است. از اداره عقیدتی - سیاسی گله داشت، قرار شد، جلسهای با آنها داشته باشیم. شام را همان جا خوردیم؛ سوپ و تاس کباب داشتند. برای خواب به مجلس رفتم. اخبار را خواندم؛ هواپیمایی از فرانسه در آسمان اتریش، ربوده شده است. از اخبار اولیه برمیآید که ربایندگان آن مسلمان باشند.