تمام روز را در خانه بودم. آقای مهندس مروت آمد و راجع به پیشنهاد وزارت مسکن و شهرسازی که به ایشان شده، مشورت و برنامهای اعلام کرد. راجع به ساختمان منازل نمایندگان مجلس - که در کنار مجلس ملّی قدیم، میسازیم - هم صحبت کرد. آقای [میرحسین موسوی]نخست وزیر، تلفنی اطلاع دادند که امروز دو موشک از طرف عراق به اندیمشک شلیک شده که یکی از آنها خیلی خرابی به بار آورده است. تا شب، اخبار تکمیل شد؛ نزدیک 30 شهید و 200 نفر مجروح داشته است. قسمتی از وقتم، صرف نوشتن بقیه مقاله شهدای هفتم تیر [روایت هجران] و قسمتی صرف اصلاح بیانیه پایانی اجلاسیه [مجلس]خبرگان شد.
عصر، مهدی پسر آقای شیخ حسین هاشمیان، از جبهه والفجر 3 آمده بود. شرحی از عملیات را گفت؛ وقتی برای فرماندهان گرفت. آقای رضا هاشمیان و همسر و فرزند آقای شیخ حسین هم آمدند. آقای قریشی هم از رفسنجان آمد و از اختلاف روحانیون در رفسنجان صحبت شد.
آقای محمودی از گیلانغرب، تلفنی اطلاع داد که هواپیماهای عراقی، امروز روستاهای اطراف شهر را زدهاند و مردم از ضعف دفاع هوایی، گله دارند. با ستاد مشترک [ارتش] صحبت کردم. قرار شده، چند ضد هوایی اضافه کنند. اخوی محمد هم آمد. نگران حرکتهای جدید مخالفانش است. احمدآقا تلفن کرد و گفت، نظر امام این است که من، نمایندگی مجلس در شورای [سرپرستی] صداوسیما را بپذیرم.