با پیشنهاد من، نماز عید فطر را [آیتالله] خامنهای، در محل مصلای بزرگ جدید، خواندند. محل سابق پادگان عباس آباد را با زمینهای اطراف آن، که در حدود یک میلیون متر میشود، بناست به مصلا اختصاص دهیم. برای ساختمان مصلا و حواشی آن، چند میلیارد تومان، خرج لازم است. قرار شد، امام مبلغی بدهند که حساب باز کنیم و از مردم کمک بخواهیم. با جمع زیادی از مسئولان کشوری و لشکری به زیارت امام رفتیم؛ امام سخنرانی عرفانی - اخلاقی ایراد کردند. تا نزدیک ظهر، در دفتر امام ماندم. ظهر به خانه آمدم. عصر بعد از خواب، کمی در استخر شنا کردم. مقداری هم مطالعه نمودم. بستگان هم به دیدن آمدند. چند روز خاطرات عقب مانده را نوشتم.
شب، دکتر ولایتی آمد و بچه فاطی را معاینه کرد. در مورد خواست سوریه، برای گرفتن کمک از ایران، جهت پیدا کردن گروگان آمریکایی در لبنان، صحبت شد. میگویند، شخصی آمریکابی به نام »دوج« به گروگان گرفته شده است. قرار شد، اگر آنها برای پیدا کردن چهار دیپلمات ایرانی - که در لبنان ربوده شدهاند و گفته میشود، فالانژها آنها را ربودهاند و به عراق یا اسرائیل تحویل دادهاند - ما را یاری کنند، ما هم آنها را یاری نماییم. درخواست گروه ابونضال، برای آمدن به ایران و مذاکره با ما هم بحث شد؛ صلاح ندانستیم. گزارشی از تصمیمات درباره نهضتهای آزادیبخش - قانونی و حق - که قرار است تحت نظارت وزارت خارجه، به آنها کمک شود، داد.