صبح زود دکتر شیبانی آمد و برای گرفتن وام از بانکها جهت تکمیل ساختمان دانشگاهها و هم برای ملاقات پاسداران کنگره با امام کمک خواست. برای شرکت در جلسه عمومی کنگره به [اردوگاه] منظریه رفتم. چند دستور زائد را از دستور خارج کردیم. آقای خامنهای جلسه را اداره کردند و من به منزل برگشتم. نگرانیهایی در دو جناح حزب دیده میشود؛ به خاطر جوسازی علیه یکدیگر.
آقای [موسوی]اردبیلی و آقای [فضلالله]محلاتی از خدمت امام به منزل ما آمدند. آقای محلاتی اصرار داشت که فکری بکنیم تا در طرح [تشکیل وزارت] اطلاعات در این مرحله، سپاه پاسداران از مسئولیت اطلاعات، به کلی خلع نشود. به امام هم نوشته است. سپس آقای [محسن]رفیقدوست هم به همین منظور آمد.
آقای [موسوی]اردبیلی گفت با امام مطرح کرده است که وظایف ستاد پیگیری فرمان هشت مادهای امام به شورای عالی قضایی منتقل شود. قبلاً هم چنین نظری داشتهایم. امام هم پذیرفتهاند. باید رسماً تقاضا کنند و موافقت شود. راجع به جنگ هم با امام صحبت کردهاند؛ امام گفتهاند باید در میدان بجنگیم و شهرها را نباید بزنیم.
عصر هم به کنگره رفتم. قبل از شروع انتخابات، سخنرانی مبسوطی درباره حزب و تشکل ایراد کردم. انتخابات برای شورای مرکزی و شورای داوری انجام شد.
آقای موسوی جزایری [امام جمعه اهواز] خصوصی، مطالبی از برخوردهای نمایندگان خوزستان گفت؛ از آنها گله داشت. آقای قاضی [امام جمعه دزفول] برای مراسم شهدای اندیمشک و دزفول، گوینده صاحب نام خواستند. به آقای یزدی نایب رئیس مجلس پیغام دادم که تشریف ببرند. شب به خانه آمدم. احمدآقا آمد، خبر داد که عراق امروز به قصرشیرین حمله کرده و عقب رانده شده است. درباره حزب و لزوم حل مشکلاتی که با روحانیون شهرها دارد، صحبت کردیم.