خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه / آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال 1362 / کتاب «آرامش و چالش»

خاطرات روزانه / آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال 1362 / کتاب «آرامش و چالش»

  • پنجشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۶۲

پنج‏شنبه 11 فروردین 1362

    بعد از نماز به مطالعه گزارشها پرداختم. نزدیک ساعت هشت صبح، نخست وزیر آمد و سپس آقای [علی]شمخانی و بازجوهای سران حزب توده [آمدند] و گفتند که سران حزب به حقایق بسیار خطرناکی اعتراف کرده و از توطئه مشترک دوابر قدرت و ارتجاع پرده برداشته‏اند و اسامی فراوانی از عوامل نفوذی و عوامل خود داده‏اند. فکر کردیم، لازم است امام را در جریان بگذاریم. به دفتر امام رفتیم. با تلفن از دفتر امام خواستم به امام اطلاع بدهند که کار فوری داریم - کسی نبود که خبر حضور ما را به امام بدهد - بلافاصله امام ما را پذیرفتند. گزارش را دادیم. امام توطئه مشترک را بعید دانستند ولی اصل توطئه عوامل روسی را محتمل [دانستند] و قرار شد با تحقیق از افرادی که اسم برده‏اند، مطالب روشن شود.

    امام نگران هستند که نهادهای انقلاب با تندروی در این مسأله، باعث دورتر شدن دولتها و قدرتها از ایران بشوند و در جنگ آسیب ببینیم. جای نگرانی هم نیست ولی فرماندهان سپاه در این مسأله خیلی جدّی هستند. ضمناً اطلاع دادند که یکی از سران حزب توده در زندان در اثر سکته قلبی فوت کرده است.

    با آقای [میرحسین موسوی]نخست وزیر و آقای [موسوی]اردبیلی در خانه ما، در این‏باره به مشورت پرداختیم. ظهر به تنهایی نهار خوردم. عصر آقای [علی اکبر]محتشمی[پور] سفیرمان در سوریه آمد. از برخورد آقای [محمد غرضی]وزیر نفت با وزرای سوری که در ایران هستند، گله داشت. اعتراض را به آقای غرضی منتقل کردم، معلوم شد به آقای غرضی هم درباره بدهی سوریه به ما دروغ گفته‏اند؛ مثلاً دویست میلیون دلار را هفتصد میلیون دلار گفته‏اند و گفت در قرار داد جدید راضیشان کرده‏ایم. وزیر نفت از برخوردهای غیر مسئولانه نمایندگان مجلس در سوریه گله داشت.

    سپس احمدآقا آمد و درباره اعتراف سران حزب توده که از امام شنیده بود، بیشتر توضیح خواست. در این‏باره برای خط مشی آینده با هم گفت‏وگو کردیم. شب در خانه تنها بودم. مطالعه می‏کردم و اخبار گوش می‏دادم.