خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1362/ کتاب «آرامش و چالش»
جلسه هاشمی با خلبانان در چابهار *** تعجب هاشمی از بلااستفادگی آب دریاچه هامون
قرار بود، با هواپیما به زابل برویم؛ چون رادیو خبر را اعلان کرده بود، دفتر مشاورت [ارتش] از لحاظ امنیتی - به خاطر خطر از داخل افغانستان - نگران شدند و تصمیم گرفتند که من از راه زمین بروم. ساعت شش و نیم صبح با چند ماشین مسلح حرکت کردیم. جاده خشک و بیابان لمیزرع است. در یکی از پاسگاههای بین راه، بیمقدمه پیاده شدیم و رسیدگی کردیم؛ وضعشان بد نبود. آقای [سیدحسن]حسینی نماینده زابل، توضیحات خوبی داد و اطلاعات ما را بالا برد. ماشین در بین راه، بنزین تمام کرد؛ از زاپاس همراهان گرفتیم.
از اینکه آبهای دریاچه هامون را که آب آن به افغانستان برمیگردد و از وسط زمینهای مساعد میگذرد و هیچ استفاده نمیکنند، تعجب کردم. پیشنهاد استفاده دادم. قرار شد اقدام شود. مردم بیرون شهر به استقبال آمده بودند و تعداد زیادی گاو و گوسفند، قربانی کردند. قبل از نمازجمعه، در استادیوم زابل سخنرانی کردم احساسات انقلابی مردم، خیلی خوب بود. نماز جمعه را خواندیم. ناهار را در منزل فرماندار بودیم. درباره بهرهگیری از دریاچه هامون و رود هیرمند با وزرای مربوطه و مسئولان محلی، مشاوره شد و تصمیماتی اتخاذ گردید. چون در باند فرودگاه زابل، [هواپیمای] شاهین نمیتواند بنشیند، با [هواپیمای] سی - 130 باری به زاهدان برگشتیم. از فضا، دریاچه هامون را خوب مشاهده کردم.
به سوی [بندر]چابهار حرکت کردیم. در پایگاه چابهار، استقبال رسمی به عمل آمد. بلافاصله با اتومبیل، به طرف اسکله نصب سریع رفتیم. در شهر چابهار، مردم اجتماع پرشوری به مناسبت ورود ما داشتند. در آن شرکت کردم و سخنرانی نمودم. سنی هستند؛ خیلی گرم استقبال کردند. به اسکله رفتم. یک شرکت سنگاپوری، در ظرف نه ماه، اسکلهای ساخته و آورده و نصب کرده است که تکنیک جالبی دارد. مهندسان توضیح دادند.
شب به پایگاه برگشتیم. نماز جماعت خواندیم و شام را در رستوران خوردیم. جانشین فرماندهی پایگاه آقای سرگرد توانگریان، توضیحات خوبی از وضع آنجا داد. سپس از اتاق فرماندهی، دیدن کردیم. آخر شب، با خلبانها جلسه داشتیم. سئوالاتی درباره آینده نیروی هوایی و نوع هواپیماهای جنگی آینده نمودند. جواب دادم. با شورای استان سپاه، جلسه داشتیم؛ درباره خطر اشرار و توطئه و ناامنی جاده جدید چابهار، مطالبی گفتند و تصمیماتی گرفتیم. صبح زود، دو نفر روحانی عقیدتی سیاسی و... آمدند و مذاکره و مشاوره کردیم.