خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی سال 1362 – کتاب آرامش و چالش
سه شنبه 8 شهریور 1362
ساعت هفت صبح به مجلس رفتم. گزارشها را خواندم. اخبار هواپیمای ربوده شده، در صدر اخبار است؛ [هواپیما ربایان] تهدید به انفجار کردهاند. در جلسه علنی، قانون بانک بیربا را اصلاح کردیم. اجازه سرپرستی سه وزارتخانه بیسرپرست را به نخست وزیر دادیم. آخرین جلسه، قبل از تعطیل تابستانی بود. خیلی کارها انجام شد. قبل از دستور، به مناسبت دومین سالگرد شهادت [محمدعلی]رجایی و [محمدجواد]باهنر صحبت کردم.
ظهر، آقای [محمد]اخلاقینیا نماینده سیرجان به دفترم آمد، از فشاری که جریان مقابل برایشان در سیرجان میآورد، گله داشت. آقایان [مرتضی]فهیم [کرمانی] و پورمحمدی را متهم میکرد. عصر آقای مقدم با معرفی آقای [ابوالقاسم]خزعلی آمد. کارخانهای تاسیس کردهاند که مصالح ساختمانی میسازد؛ میخواهد در اختیار موسسه خیریهای بگذارد. گروهی از بار فروشان میدان بار [تهران] آمدند و از اهانتهایی که در رسانهها به آنها میشود، و از عدم همکاری شهرداری [تهران] در ساختن میدان جدید و از شلاق زدن گران فروشها در میدان گله داشتند.
گروهی از مسئولان گیلانغرب آمدند؛ تقاضای تقویت پدافند هوایی شهر را داشتند. آقای طاهری خرمآبادی آمد. از ابهام حاکم بر واحد سیاسی سپاه و روحیه مسئول آن حرف داشت. در صدد تغییراست و مایل به رفتن به پاکستان ولی پاکستان نپذیرفته است. از مشاور [ژنرال]ضیاءالحق [رئیس دولت نظامی پاکستان] نقل میکرد که عدم اظهار ناراحتی مقامات ایران، در قبال نپذیرفتن ایشان، خوب نبوده و اگر اظهاری میشد، تاثیر داشت. آقای محمدی نماینده دفتر مشاورت در نیروی هوایی آمد؛ گزارشی از لندن داد. از عدم صلاحیت کادر خرید نیروی دریایی و ضعف سفیر و .... شب [جلسه] شورای[عالی]دفاع داشتیم؛ تصمیماتی در مورد کنترل خرید اسلحه و بودجه جنگ گرفتیم. مصاحبه کردم. آخر شب به خانه آمدم.