خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه / آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال 1362 / کتاب «آرامش و چالش»

خاطرات روزانه / آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال 1362 / کتاب «آرامش و چالش»

  • جمعه ۳ تیر ۱۳۶۲

 جمعه 3 تیر 1362

    در خانه ماندم؛ مطالعه می‏کردم و می‏نوشتم. پیش از ظهر، احمدآقا آمد. خبر داد که جامعه مدرسین [حوزه علمیه] قم و [جامعه] روحانیت مبارز [تهران]، لیستی برای تکمیل [اعضای] شورای نگهبان به امام داده‏اند ولی گویا امام، قبلاً تصمیم خود را گرفته‏اند. گفت از اینکه گاهی در نمازهای جمعه و سخنرانیهای قبل از آن، مطالبی گفته می‏شود که مصلحت نیست، امام گفته‏اند، با شما مشورت شود و از پخش مستقیم آن جلوگیری گردد تا قابل کنترل باشد. گفتم، من موافقت دارم، اما باید مقدمه چینی شود و به علاوه، من چنین فرصتی ندارم که بخواهم، طرف مشورت همه موارد باشم. درباره [اختلافات مسئولان در] اصفهان و [اعضای جدید] شورای نگهبان هم بحث شد. به امام پیغام دادم که مبلغی، برای مخارج ساختمان مصلای بزرگ تهران بدهند. مصلا بنا است در محل پادگان قدیم عباس‏آباد، ساخته شود و با هدیه امام، حسابی برای جمع کردن اعانات مردم افتتاح می‏شود.

    اول شب از دفتر امام، متن نامه سرهنگ [معمر]قذافی رهبر لیبی به امام و جواب امام به ایشان را که تهیه شده، برای مشورت فرستاده بودند. آقای قذافی به امام نوشته که احتمال دارد، جریانهایی در پشت سرکوب توده‏ایها باشد. از ایشان خواسته که خودشان رسیدگی کنند. امام جواب خوبی داده‏اند.

    امشب در غرب [کشور] در سردشت، عملیاتی علیه عراقیها و ضدانقلاب داشتیم. موفق بوده؛ ارتفاعات مرزی را پس گرفته‏اند و چند نفری کشته و مجروح و اسیر نموده‏اند و تعدادی اسلحه سبک، به غنیمت گرفته‏اند.