سه شنبه 31 خرداد 1362
در جلسه علنی، قبل از دستور درباره سالگرد شهادت دکتر [مصطفی] چمران صحبت کردم. یکی از نمایندگان آمد و راجع به تبلیغ نماینده دیگری برای ریاست آقای [محمد]یزدی گزارش داد؛ گفتم مهم نیست. ظهر آقای [محمدمهدی]پورگل [نماینده بندر انزلی] آمد و از پیشرفت کار احیای مرداب انزلی گفت و از فساد در شیلات که دارد از طریق سئوال تعقیب میکند.
عصر آقای [غلامعلی]حداد عادل آمد و گزارشی از وضع کتب درسی آموزش و پرورش داد. راجع به بحثهای اقتصادی مشورت کرد. شکایت امام جمعه پاوه را از کتابی که در آن به بزرگان اهل سنت توهین شده، گفتم. گفت بخشی از نوشتههای آقای جلالالدین فارسی را در کتاب تاریخ اسلام گذاشته بودند؛ اخیراً ممنوع کردهایم.
آقای [محمدحسن]زورق [معاون سیاسی سازمان صداوسیما] آمد و از کارشکنیها و جوسازیهای مخالفان خود گله داشت. ایشان را دلداری دادم و به مقاومت دعوت کردم؛ مؤثر افتاد. آقای هادی [نجف آبادی] آمد و از وجود جلسه سی نفره خودشان خبر داد که من قبلاً از آن مطلع شده بودم و مشورتهایی نمود. آقای کریمی سرپرست بنیاد جنگ زدگان آمد و از نمایندگان خوزستان در کمیسیون اصل نود، به خاطر محکوم کردن ایشان به تخلف از قانون، گله کرد.