سه شنبه 9 فروردین 1362
تا ساعت ده صبح در خانه مطالعه کردم و مقدمهای بر [کتاب] کارنامه مجلس که از طرف روابط عمومی برای سال سوم مجلس تهیه شده، نوشتم. خدمت امام رفتم؛ حالشان خوب است. از پیشرفت کارها راضی بودند و به آینده خوش بین. درباره طرحی که در مجلس به امضای 81 نفر رسیده - به دنبال پیشنهاد آقای موسوی اردبیلی مبنی براینکه هر خانواده فقط یک خانه داشته باشد - با امام مشورت کردم. ایشان مخالفند و گفتند تعقیب نشود. از بیانات روز عیدشان تشکر کردم. گفتند من از اختلافات روحانیون خائف شدم و این حرفها را گفتم که جلو آنها را بگیرم. پیشنهاد مشخصی برای کمک به محرومان نداشتند، فقط توصیه به کار بیشتر برای آنها میفرمودند.
درباره جنگ هم صحبت کردیم؛ نظر دادم که بنا بگذاریم برخاتمه دادن به جنگ به صورت آبرومندانه و از موضع قدرت، ولی امام در اینباره نظر روشنی مطرح نکردند و گفتند با خاتمه جنگ موافقند، اما باید در شرایط خوبی باشد که در دو ملّت اثر بدی نگذارد. منتظرند نتیجه عملیات آینده روشن شود. توصیه به حفاظت خودمان کردند و معمولاً در ملاقاتها این تأکید را دارند.
پیش از ظهر به خانه برگشتم و مقدمهای برکتاب آثار شهید دکترباهنر - که بنا است منتشر شود - نوشتم.