خاطرات روزانه / آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال 1362 / کتاب «آرامش و چالش»
پنجشنبه 5 خرداد 1362
صبح زود به دفتر آقای رئیس جمهور رفتم؛ درباره مسأله توزیع [کالا] و اختلافات شدیدی که در این رابطه و عوامل گرانی در دولت و مجلس و سطح جامعه وجود دارد، بحث کردیم. قرار شد دو طرف اختلاف در دولت را با حضور خودمان، به مذاکره بنشانیم؛ به نخست وزیر هم ابلاغ کردیم. درباره مسئولیتهای حزب و ارتش هم مشورت و تصمیمگیری نمودیم. به مجلس رفتم؛ قبل از دستور درباره جنایت صدام در بانه صحبت کردم. دستور مهم جلسه، لایحه انتقال کار گاراژداری در بنادر و مراکز ورود کالا از خارج، از بخش خصوصی به دولت بود که ناتمام ماند؛ مخالفان قویترند. ظهر عقدی برای یکی از بستگان آقای [مرتضی]الویری [نماینده دماوند] خواندم.
عصر ملاقاتی با مسئولان کمیتههای انقلاب داشتم. برای آنها صحبت کردم. آقای شیخ قدرت علیخانی آمد و از نیاز مرزهای شرقی به کمک و تدارکات گفت و از گله جمعی از نمایندگان از من - که صحبتهای اخیر امام، متوجه آنها بوده - گفت؛ به ناحق فکر کردهاند، من محرک امام بودهام.
ملاقاتی با نمایندگان آیتالله منتظری در دانشگاهها داشتم؛ برای آنها درباره ظرافت کارشان و لزوم جمع بین حفظ متخصصها و بچههای انقلابی گفتم و احتمال اینکه مخالفان در صدد باشند از این طریق رابطه حوزه و دانشگاه را تضعیف کنند، مطرح کردم. رئیس دانشگاه شیراز آمد و برای تأسیس مرکزی برای تربیت متخصصان چشم و پیوند قرنیه چشم - که دکتر خدادوست حاضر است به خاطر آن از آمریکا به ایران بیاید - کمک خواست. شب در دفتر آقای خامنهای، با آقای [میرحسین موسوی] نخست وزیر برای کیفیت برگزاری جلسات رسیدگی به اختلافات، جلسه داشتیم و درباره مسائل دیگر هم بحث شد.