خاطرات روزانه / آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال 1362 / کتاب «آرامش و چالش»
جمعه 9 اردیبهشت 1362
تا ساعت ده و نیم صبح در خانه مطالعه میکردم. رئیس جمهور تلفنی اطلاع دادند که فرمانده مورد نظر [ناخدابهرام افضلی] احضار شده و توقیف است. گفتم قبلاً در همان جا تحقیق شود؛ اگر صادقانه برخورد کرد و در حد سمپات است، زندان نرود. ایشان پذیرفتند. برای نمازجمعه به دانشگاه رفتم و به مناسبت روز کارگر درباره ارزش کار و زیبایی زندگی در محیط روستاها و کشاورزی و تولید صحبت کردم؛ و هم بحث عدالت اجتماعی را ادامه دادم. تا عصر استراحت داشتم. اعلامیه بازداشت بقیه سران حزب توده و کشف اسلحه و... خوانده شد. احمد آقا عصر تلفن کرد و گفت [بهرام]افضلی اعتراف نکرده و گویا برای مقابله به زندان بردهاند و امام گفتهاند اعترافات [نورالدین]کیانوری [دبیرکل حزب توده] را شب "روز کارگر" در تلویزیون پخش کنند. شب آقایان دکتروحید[دستجردی] و [ابوالفضل]توکلی [بینا] آمدند و گزارشی از سفرشان به عربستان - که برای مقدمات مراسم حج رفته بودند - دادند. عربستان تسهیل مقدمات مسکن و غذا و ... را مشروط به حل شدن مشکل سیاسی و امنیتی کرده است. دکتروحید[دستجردی] برای پذیرش مسئولیت [سازمان]هلال احمر مشورت کرد و آقای [ابوالفضل]توکلی[بینا رئیس سازمان حج و زیارت] از عدم همکاری آقای خاتمی وزیرارشاد[اسلامی] گله داشت و یکی از دانشجویان دانشکده پزشکی بنام [شهابالدین]صدر را آورده بودند که از میدان دادن دکتر شیبانی [رئیس دانشگاه تهران] به لیبرالها و بیاعتناییاش به حزباللهیها، شکایت داشت. آخر شب، احمد آقا تلفن کرد که آقای خامنهای دستور آزادی سرهنگ [بهرام]افضلی [فرمانده نیروی دریایی] را بعد از تخلیه اطلاعات دادهاند.