تمام روز در منزل بودم. نماز جمعه را به آقای موسوی اردبیلی محول کردم. از دیشب تاکنون برف میبارد؛ خدا کند سر درختیها را سرما نزند. ولی به خاطر خشکسالی، این بارندگی خیلی مفید است. از جبهه هم اطلاع دادند که در خوزستان هم دیشب باران آمده است. ضّد حمله دیروز عراق را به خوبی سرکوب کردهاند.
آقای محسن رفیقدوست که از جبهه آمده، اطلاع داد پل روی هور به جزیره تمام شده؛ از کارهای مهم و ابتکاری و تحسینانگیز است. سیزده کیلومتر پل روی آب بدون پایه با ابتکار جهاد و سپاه در مدت کوتاهی ساختند و زیر آتش دشمن نصب کردند. حدود شش تن را تحمل میکند و هر نقطهای که از حملات دشمن آسیب ببیند، فوراً عوض میشود. تا حدودی، مشکل نداشتن راه خشکی به جزیره را - که قرار بود از جنوب جزیره تأمین شود - رفع کرده است.
عصر یکی از سران کردهای عراق و عضوی از سپاه آمدند و راجع به عملیات علیه بعث عراق در [داخل خاک] عراق استمداد داشتند. مدعی بودند بعد از انحلال واحد نهضتهای سپاه، آنها را طرد کردهاند. با آقای [محمد باقر] حکیم [سخنگوی مجلس اعلای انقلاب اسلامی] هم سازگاری ندارند. تصمیماتی اتخاذ شد.
با رئیس جمهوری تلفنی صحبت کردم و نگرانی خودم را از ترکیب کاندیداهای حزب [جمهوری اسلامی] در تهران ابراز داشتم؛ اگر رأی بیاورند بدنامی بیثمری برای حزب میماند و نشان ضعف حزب هم خواهد بود.
شب آقای قریشی آمد و برای استفاده از تبصره 74 برای بازنشستگی کمک میخواست. گفتم آموزش و پرورش تصمیم گرفته است که به هیچ کس ندهد.