خاطرات روزانه / آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال 1362 / کتاب «آرامش و چالش»
دوشنبه 5 اردیبهشت 1362
صبح زود به مجلس رفتم. جلسه علنی داشتیم؛ به جای پنجشنبه آینده که به خاطر بین دو تعطیل واقع شدن، تعطیل کردیم. چند لایحه تصویب شد. بعد از تنفس به دفترم آمدم. گروهی از نمایندگان رادیکال ظهر به دفتر آمدند و از بسته شدن دست مجلس برای اقدام به نفع محرومان و علیه مستکبران و قدرت یافتن طرفداران سرمایهداری گله داشتند و مخالف بودند. از من به خاطر حمایت از آقای [سیدتقی]خاموشی گله داشتند و میخواستند آقای [حبیب الله عسکراولادی]وزیر بازرگانی را استیضاح نمایند. با آنها مفصلاً صحبت کردم؛ بعضی قانع شدند و بعضی نشدند.
سفرای ایران در اندونزی و سوئد آمدند و راجع به محل خدمتشان توضیحاتی دادند. سفیرمان در اندونزی میگفت، سیاست ما در تی مور شرقی از عوامل مهم تلخی روابط ما است. سفیر [ایران در] سوئد هم میگفت به خاطر وضع بد ارزی سوئد، میتوانیم در تجارت با آنها، از فرصت استفاده کنیم.
آیتالله [ابوالحسن]شیرازی امام جمعه مشهد آمدند؛ از فشار شهرداری برای پول گرفتن از مردم گله داشت. ایشان را با توضیح نیازها و هزینههای فراوان شهرداریها توجیه کردم. پیشنهاد میداد که لایحه اصلاحات اراضی را با تعیین حداکثر یکصد هکتار برای هر خانواده، اصلاح کنیم. گفتم با امام باید صحبت شود؛ قرار شد در اجتماع ائمه جمعه، در این خصوص نامهای برای امام تهیه کنند.
اول شب خبر دادند که عراقیها پل دختر را بمباران و جمعی را شهید و مجروح کردهاند؛ خیلی پررو شدهاند. آقای [جلالالدین]طاهری امام جمعه اصفهان تلفن کردند و اصرار داشتند که من در سمینار ائمه جمعه در قم شرکت کنم. در [مورد] افشاگری روزنامه جمهوری [اسلامی] قبل از اثبات احتکار در اصفهان و در رابطه با پدر یکی از مسئولان وزارت کشاورزی، گله داشتند. با کاردار کره جنوبی هم ملاقات داشتم. از سردی روابط سیاسی، در عین وسعت روابط اقتصادی گله داشت و دعوت کرد که به کره بروم. شب به خانه آمدم.