یکشنبه 9 بهمن 1362
صبح زود به مجلس رفتم. برف میبارید. نصف جلسه را اداره کردم و ادامه آن را به آقای [موسوی]خوئینیها [نایب رئیس دوم مجلس] سپردم و به دفترم آمدم. کارهای اداری را انجام دادم. ظهر چند ملاقات داشتم. آقای کورانی از لبنان آمد و برای مجاهدان لبنان کمک میخواست. پیشنهاد تمرکز امور را داشت و اطلاعات و اخباری را در اختیار گذاشت؛ با سپاه میانه خوبی دارند. آقای هادی غفاری [نماینده تهران] گزارشی از سفر به لیبی داد؛ با جمعی از نمایندگان به دعوت [دولت] لیبی رفته بودند و با فریب در کنفرانسی شرکتشان داده بودند؛. گاهی سفیر لیبی این گونه افراد را میبرد و این کار خوبی نیست.
آقای [غلامعباس] زائری [نماینده بندرعباس] آمد و درباره وکیل بندر لنگه صحبت کرد و نظر من را در مورد مراجعت آقای خالدی خواست. عصر، جلسه حزب جمهوری [اسلامی] داشتیم. به خاطر جلوگیری امام از کنترل انتخابات توسط چند مرجع مشهور، حزب [جمهوری اسلامی] و [جامعه] مدرسین [حوزه علمیه قم] و ائمه جمعه و [جامعه]روحانیت مبارز [تهران] بحث در کاندیداها، از رونق افتاده است. راجع به واحد خارج از کشور [حزب جمهوری اسلامی] بحث شد و پیشنهاد تعطیل کردن آن رد و قرار شد بماند و کنترل بیشتری شود.
شب در دفتر رئیس جمهور، جلسهای با حضور [دکتر ولایتی] وزیر امور خارجه و آقای محتشمی [سفیر ایران در سوریه] داشتیم. راجع به سیاستمان در لبنان بحث شد. قرار شد شورای لبنان با اضافه شدن چند نفر، جامعتر و تقویت گردد و فرمانده سپاه در لبنان نیز تقویت شود. آقای رئیس جمهور گفتند مهندس موسوی [نخست وزیر] آمده و به خاطر عدم توافق روی وزیر مسکن، پیشنهاد استعفاء داده که آقای خامنهای مخالفت کرده و گفتهاند که وجود اختلاف، به هر حال هست و با این مقدار اختلاف نباید کنار رفت و قابل حل است. نظر من هم همین است. نمیشود به روزی رسید که اختلاف نباشد. شام خوردیم و برای خواب به مجلس رفتم.
در اثر طوفان و برف، برق بسیاری از شهرها قطع شده است. طوفان خزر، نیروگاه نکا را از کار انداخته است. مجلس از برق اضطراری استفاده میکرد. از خانه اطلاع دادند که برق اضطراری خانه نیز - که از بیت امام استفاده میکرد - قطع است؛ به بیت گفتم که وصل کنند.