دوشنبه 3 بهمن 1362
گزارشها را پیش از رفتن به جلسه علنی خواندم. وزیر امور خارجه آمریکا، تهدید به عملیات پیشگیرانه در مورد عملیات هواپیماهای انتحاری مهاجم به نیروهایشان (خیالی) کرده است. با آقای رئیس جمهور مشورت کردم که در این مورد، ما هم اظهاری بکنیم و آنها را تهدید کنیم. پیش از دستور به این مطالب اعتراض کردم و گفتم آمریکا یا دچار کابوس است و یا توطئهای دارد . آقای خامنهای هم پنجشنبه این حرفها را در جایی زدهاند.
بحث مجلس درباره لایحه انتخابات بود. ظهر در دفترم چند ملاقات داشتم. [آقای محمدرضا رحمت] امام جمعه تنکابن آمد و از خط حاکم بر جهاد آنجا گله داشت و برای اتمام کار ساخت بیمارستان کمک میخواست. فرمانده سپاه منطقه سه - گیلان و مازندران - آمد و از خط حاکم بر فرماندهی سپاه ناراضی بود؛ به قول او طرفداری از جریان محافظهکار دارند. از اینکه افراد را بإ؛ظظ آموزش کم به جبهه میبرند، انتقاد داشت.
[آقای اسماعیل نوروزی] امام جمعه کوار [فارس] با مسئولان سپاه و جهاد و حزب جمهوری اسلامی آمدند و دویست هزار تومان کمک مردمی برای جبهه آوردند. از حرکت سریع منطقه در پیشرفت و از شرکت وسیع مردم در جنگ و دادن شهدا گفتند. استاندار باختران با آقای سیدزاده و آقای موحدی قمی امام جمعه اسلام آباد آمدند و درباره ضرورت ماندن آقای موحدی کرمانی در امامت جمعه باختران گفتند و از آقای زرندی - روحانی مشهور آنجا - گله داشتند. بعد از شهید اشرفی اصفهانی، تمرکز روحانیت باختران از دست رفته است. آقای موحدی کرمانی هم گاهی میروند و مایل به ادامه کار نیستند. آقای موحدی قمی درباره وکیل آینده قصر شیرین پرسید و بر آقای [مرتضی]محمودی تکیه شد. بعد از ناهار و استراحت، عصر تا آخر شب مطالعه کردم و کارهای دفترم را انجام دادم.