خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی سال 1362 – کتاب آرامش و چالش
پنجشنبه 22 دی 1362
زود به مجلس رفتم؛ گزارشها را خواندم. تازه مهمی نداشتیم. در جلسه علنی چند لایحه تصویب شد. ظهر آقای محفوظی نماینده آقای منتظری در دانشگاه تهران آمد. از سفر به آمریکا و آوردن بیش از صد استاد [به کشور] گفت لزوم توجه به حزباللهیها و ندادن مسئولیتهای حساس به لیبرالها و از اختلاف نظر من با جامعه مدرسین [حوزه علمیه قم] گله داشت. گفتم من اختلافی ندارم؛ خیال است.
گروهی از اساتید و مدیران دانشگاه باختران آمدند. گزارشی دادند و برای مسکن اساتید و نیازهای دیگرشان، حمایت میخواستند. پدر پاسدار شهیدم »شیخان« همراه همسر و پدر زنش آمدند؛ بر سر نگهداری فرزند شهید، به همین زودی اختلاف پیدا کردهاند. این مشکل عمومی شهدا است که معمولاً بین همسران شهدا و خانواده پدر شهدا اختلاف میشود؛ بیشتر به خاطر مسائل مادی و گاهی معنوی است.
مهندس دافعیان مدیر بنیاد جنگ زدگان آمد و از کمی بودجه گفت. طرحی برای کاردادن به آوارگان به جای اداره مجانی ارائه داد. عصر [اعضای]ستاد تبلیغات دههفجر آمدند و گزارشی دادند؛ خشک و تکراری است. آقایان [رضا]صدر و امینی از وزارت خارجه آمدند و گزارش سفرشان به پرتقال، ایرلند، فنلاند، اتریش، ویتنام و لائوس را برای دایر کردن نمایندگی گفتند. آقای [علی]آقامحمدی [نماینده همدان] آمد و از تضاد عملکرد بانک مرکزی در پیاده کردن قانون با روح قانون شاکی بود.
شب، اعضای سمینار مدیران آموزش و پرورش آمدند. آقای [علی اکبر]پرورش [وزیر آموزش و پرورش] گزارشی داد و من هم مفصلاً صحبت کردم. در دفتر آقای خامنهای با روحانیت مبارز مشهد - که از دوستان سابقند - جلسه داشتیم. درباره انتخابات و روحانیت مشهد و ... مذاکره کردیم. جلسه دیگری با نظامیان درباره عملیات آینده داشتیم؛ قرار شد با انتخاب ستادی، هماهنگی مدیریت عملیات را به عهده بگیریم. در ادامه هم جهت جلوگیری از اختلاف و ضایع شدن فرصتها برای هماهنگ کردن ارتش و سپاه ستاد فعال باشد.