خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه / آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال 1362 / کتاب «آرامش و چالش»

خاطرات روزانه / آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال 1362 / کتاب «آرامش و چالش»

  • سه شنبه ۲۳ فروردین ۱۳۶۲

سه شنبه 23 فروردین 1362

 

    صبح زود به مجلس رفتم. با قرارگاه خاتم‏الانبیاء تماس گرفتم؛ وضع بد نیست، ولی در مجموع ناموفق است. به خاطر جلوگیری از تأثیر تبلیغات سنگین منفی عراق و دشمنان و حفظ روحیه رزمندگان، لازم دیدیم که بیشتر صحبت شود. پیش از دستور درباره عملیات و موفقیتهایش صحبت کردم. چند لایحه تصویب شد. آقای [محمد غرضی]وزیر نفت به سئوال [نمایندگان] درباره کمبود نفت جواب داد. اعتبارنامه آقای [سیدتقی]خاموشی نماینده تهران مطرح شد. آقای فؤاد کریمی [نماینده اهواز] اول اعتراض خود را گفت و ایشان دفاع کرد. عده‏ای از اتهامات وارده توسط آقای کریمی عصبانی شده بودند. بقیه دفاع به جلسه بعد موکول شد. مشاجراتی پس از جلسه رخ داد. ضمن کار گزارشها را آوردند که امروز هم عملیاتی داشته‏ایم و موفق بوده‏ایم.

    عصر آقای [محمدرضا]فاکر نماینده امام در سپاه به ملاقات آمد. از برخورد فرماندهی سپاه گله داشت. می‏گفت از انضباط گریزان و گرفتار سوءظن است. باید برای رفع سوءظن، به خاطر [ایجاد] تفاهم، تلاش بکنیم.

    گروهی از [کارکنان] تلویزیون که در مجلس کار می‏کنند، آمدند و برنامه کارشان و مشکلاتشان را توضیح دادند. جمعی از حراست کل کشور هم آمدند. گزارش کارشان را دادند. برای آنها صحبت کردم. آقای یعقوبی از بانک مرکزی آمد. از رئیس بانک گله داشت و ایشان را فاقد کاردانی می‏دانست. اول شب دکتر[محمدتقی]بانکی با معاونانش آمدند. نماز مغرب را با هم خواندیم. برنامه پنج ساله [توسعه کشور] را توضیح دادند و بحث مختصری کردیم. تجربه نوشتن برنامه‏های بلند مدت را ندارند؛ باید از تجربه دیگران استفاده شود.

    شب را در مجلس ماندم. گزارشها را خواندم. احکام ترفیع و تطبیق کارکنان مجلس با قانون جدید را امضاء کردم؛ بیش از هشتاد حکم که هر یکی چندین امضاء داشت. قانون جدید، حقوقها را زیاد کرده است. بعضی از کارگران با سابقه، بیش از نه‏هزار تومان [دستمزد] می‏گیرند.

    آخر شب با جبهه تماس گرفتم؛ گفتند ضد حمله دشمن به اوج رسیده و صدها توپ و خمپاره دائماً روی مناطق آزاد شده، آتش می‏ریزند. آقای رئیسی[طوسی] از [اعضای سازمان] مجاهدین خلق آمد و گفت از آنها برگشته و خواهان کار در دانشگاه یا وزارت [امور]خارجه بود. از پیشرفت محافظه‏کاران اظهار نگرانی می‏کرد. این تیپ افراد، معمولاً همین را می‏گویند و تحلیل می‏کنند که محافظه‏کاران، خط امام را بالاخره از میدان بیرون می‏کنند.