خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی سال 1362 – کتاب آرامش و چالش

خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی سال 1362 – کتاب آرامش و چالش

  • چهارشنبه ۱۳ مهر ۱۳۶۲

چهارشنبه 13 مهر 1362

    تا ساعت نه صبح در خانه مطالعه نمودم. مقداری هم به عفت در نگهداشتن سارا - دختر فاطی - که خودش به دانشگاه رفته بود، کمک کردم. به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم همراه با روحانیون به زیارت امام رفتیم. آقای [محمدرضا]مهدوی کنی [دبیر کل جامعه روحانیت مبارز تهران] کمی صحبت کرد. آقای رستگاری هم ذکر مصیبت گفت و امام هم مفصلاً نصیحت فرمودند. به خانه آمدم. آقای معصومی مشهدی تلفن کرد که فردا علمای شیعه و سنی شهرهای مرزی مشهد به مجلس می‏آیند و می‏خواهند ناهار را مهمان مجلس باشند؛ قبول کردم.

    عصر جلسه هیأت رئیسه داشتیم. بعد از تعطیلات تابستانی، اولین جلسه بود. درباره برنامه جلسات علنی، مسائل اداری و کمیسیونها و... تصمیم‏گیری شد. بعد از نماز مغرب، خانواده دو نفر اسیر جوانی که در مصاحبه با تلویزیون فرانسه در اردوگاه عراقیها، افتخار آفریده بودند، به نامهای [مهدی] طهانیان و [علیرضا]رحیمی، آمدند. با آنها گرم گرفتیم. هدایایی دادم و نواری از وصیت نامه یکی از آنها را دادند. یکی از فرزندان کوچکترشان را - چهارده ساله - که در جبهه با موج انفجار ضربه مغزی دیده بود، آوردند. موقع فیلمبرداری لامپ پروژکتور ترکید؛ صدای مهیبی داشت. شب در مجلس ماندم و کارها را انجام دادم و گزارشها را خواندم و زود خوابیدم.