خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی سال 1362 – کتاب آرامش و چالش
یکشنبه 10 مهر 1362
صبح زود به مجلس رفتم و گزارشها را خواندم. نزدیک ساعت هشت صبح، جلسه شروع شد. قبل از شروع با نمایندگان احوالپرسی کردم. پیش از دستور به مناسبت آغاز کار مجلس، بعد از تعطیلات تابستانی و موشک خوردن دزفول و اندیمشک، صحبت کردم. چند لایحه تصویب کردیم. در تنفس، مطابق معمول، نمایندگان مراجعاتی داشتند. ظهر دو نفر به معرفی آقای فقیهی آمدند و راجع به فروش اسلحههای مورد نیاز ما، پیشنهاداتی داشتند. آنان را به وزارت دفاع فرستادم. شخصی از طرف آقای [سیدکاظم] مرعشی آمد و مدعی یافتن گنج در رودهن بود. با [آقای محمد علی نجفی] وزیر فرهنگ [و آموزش عالی] صحبت کردم که در این باره تحقیق کنند. از اینگونه مراجعات، بعد از انقلاب، زیاد داشتهایم و معمولاً نادرست بوده است.
آقای [اسداله]بیات آمد و راجع به انتخابات آینده و اختلافات دو خط فکری اقتصادی و مضرات درگیریها و راه چاره صحبت کردیم. عصر، یکی از پاسداران که با جمعی از پاسداران مجلس، عازم جبهه بودند، برای خداحافظی آمد.
در شورای مرکزی حزب [جمهوری اسلامی] بحث درباره تعیین وزرای جدید بود. گزارش حزب [جمهوری اسلامی] گیلان را داشتیم و اختلافات آنها با ائمه جمعه. تصمیمات از جمله، تعیین روحانی عاقلی در راس حزب [جمهوری اسلامی] گیلان اتخاذ شد. شب، جلسه شورای داوری حزب بود. اختلاف بازاریها با نخست وزیر و مسأله محاکمه هیأت مدیره شرکت فرش مورد بحث قرار گرفت. راه اصلاح این است که دو طرف، دست از تهاجم بردارند. شام را در دفتر [آیتالله]آقای خامنهای خوردیم و آخر شب به خانه آمدم.