پنجشنبه 18 فروردین 1362
صبح زود به مجلس رفتم. قبل از جلسه، گزارشها را خواندم. در جلسه علنی چند لایحه تصویب شد. در تنفس برای تماشاچیان که از ساوه، اصفهان، شهرکرد و وزارت نفت آمده بودند، صحبت کردم؛ درباره خشم ابر قدرتها از مطرح شدن اسلام انقلابی به عنوان مکتب. آقای یزدی ادامه مجلس را اداره کردند و من به دفترم آمدم و به کار اصلاح مواضع حزب [جمهوری اسلامی] پرداختم.
ظهر آقای مشهدی عیدی اراکی، کارگری که بیست سال پیش هنگامی که برای منبر رفتن در اراک بودم، مهمان او شدم، با همسر و پسرش آمدند؛ پذیرایی کردم و عیدی دادم. او هم صدتومان برای قلم و کاغذ بچههای من عیدی داد. عصر شاخه پزشکان حزب جمهوری اسلامی آمدند؛ برای آنها مفصلاً صحبت کردم. از دفتر مشاورت [ارتش] آمدند و گزارشها را دادند؛ از جمله ربوده شدن یک هواپیمای سی - 130 ارتش و رفتن به عربستان و برگشت آن؛ از وضع بد مرزهای ما در خراسان با شوروی و اردوگاه اسرای عراقی هم گفتند.
در دفتر [آیتالله]آقای خامنهای، جلسه شورای مرکزی حزب [جمهوری اسلامی] داشتیم. اصلاحات اساسنامه برای طرح در کنگره مطرح بود و کیفیت دعوت از نمایندگان مجلس در کنگره. آقای [آیتالله]خامنهای در رابطه با انجام وظایف ارتش، حکم جدید امام و احاله نیابت فرماندهی کل قوا مشورت کردند. آخر شب به خانه آمدم. حاجیه والده از قم آمده بودند؛ خوشحال شدیم.