یکشنبه 23 مرداد 1362
به مجلس رفتم. با آقای [محمد مهدی] ربانی املشی، قبل از جلسه، ملاقات داشتیم. در حاشیه وزارت اطلاعات و نظر امام درباره وزیر و موارد دیگر، مطالبی داشت. مروری هم بر بیانیه [پایانی مجلس]خبرگان کردیم. در جلسه علنی، قبل از دستور، سخنان کوتاهی درباره پرتاب موشک، از طرف عراق به اندیمشک، ایراد کردم. عدهای، من را کاندیدای شورای سرپرستی صداوسیما کردهاند؛ پذیرش رابه بعد موکول کردم.
در تنفس، مطلع شدم که برای استیضاح آقای ناطق نوری [وزیر کشور]، امضاء جمع میکنند و به حدود چهل امضاء رسیده است. آقای [محمد]رشیدیان [نماینده آبادان] را خواستم و نهی کردم. ظهر در دفترم آقای حبیبیان معاون وزارت پست و تلگراف آمد؛ درباره رفتن به قم برای تحصیل یا پذیرش ریاست دانشگاه ابوعلی سینا همدان، مشورت کرد؛ به دوّمی نظر دادم. به ستاد انقلاب فرهنگی هم اعتراضاتی داشت. آقای [احمد]علیپور نماینده سردشت آمد؛ از رفتار سپاه در کردستان، شکایت داشت. گفتم، بنویسد. نمیخواهد بنویسد.
کمیسیون اصلاح مواضع حزب [جمهوری اسلامی] و سپس شورای مرکزی حزب [جمهوری اسلامی] جلسه داشت. در شورا وزرای جدید بازرگانی، کشاورزی، معادن و فلزات و کار مطرح شدند؛ غیر از کشاورزی، بقیه تصویب شد. تصمیم درباره کشاورزی به عهده نخست وزیر و رئیس جمهور گذاشته شد.
دیر وقت به خانه آمدم. احمدآقا تلفن کرده بود که فردا برای معاینه قلبم، به بیت امام بروم و به بیمارستان نروم. چند روز پیش، در قفسه سینه، احساس درد کردم. آقای [محمد]موسوی خوئینیها، تلفنی قول گرفت، برای سخنرانی در جمع روحانیون کاروانهای حج، به محل مدرسه البرز بروم.