خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه / آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال 1362 / کتاب «آرامش و چالش»

خاطرات روزانه / آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال 1362 / کتاب «آرامش و چالش»

  • چهارشنبه ۲۲ تیر ۱۳۶۲

چهارشنبه 22 تیر 1362

    تا ساعت چهار بعدازظهر، در خانه بودم؛ مطالعه و استراحت داشتم. آقای محسن رضایی [فرمانده سپاه پاسداران] تلفنی از آقای [اسدالله]لاجوردی [دادستان انقلاب تهران] شکایت کرد که چند نفر را در محل خبرگیری اطلاعات، گمارده است. گفت، سپاه ضربه‏ای به منافقین در شمال زده است. آقای ربانی املشی هم، تلفنی گفت برداشت خیلی‏ها در اظهارات دیروز امام، این است که اشاره به عدم قدرت اداره در وزارت بازرگانی داشته‏اند. من گفتم، فکر می‏کنم نظر امام کلی بوده و مورد خاصی نبوده است. از آقای [اسدالله]لاجوردی، در مورد اطلاعات سپاه، توضیح خواستم؛ جواب داد با تصمیم شورای عالی قضایی، قرار شده دادستانی، شنودها را کنترل کند؛ چون بعضی شنودها، خلاف شرع می‏باشد.

    عصر به مجلس رفتم. عقدی بستم؛ یکی از مسئولان جهاد [سازندگی] از فیروزکوه با همسر شهیدی ازدواج می‏کرد. چند کتاب به آنها هدیه دادم. خانواده عروس چند شهید داده است. به دفتر رئیس جمهور، برای جلسه [بررسی] توزیع [کالا] و حل [مسأله] گرانی رفتم. این جلسه تا ساعت ده شب، طول کشید. درباره دادن اجازه واردات به کسانی که خودشان ارز دارند، بحث زیادی شد. تا حدودی موافقت گردید. قرار شد طرح را تدوین کنند و بیاورند. پیشنهاد از من بود و پیشنهاد دیگری ارائه دادم که در گوشه‏ای از کشور، بندر آزاد ایجاد کنیم. بعداً بحث خواهیم کرد. آیین‏نامه خرید و فروش برنج را تصویب کردیم؛ کنترل دولت زیاد می‏شود.

    بعد از جلسه، با آقای خامنه‏ای درباره جریانهای سیاسی که دیده می‏شود، گروهی از دولت و گروهی در مجلس و افرادی دیگر از اصفهان، هماهنگی دارند، صحبت کردیم و هم راجع به وزارت اطلاعات و [انجمن] حجتیه. آقای خامنه‏ای گفتند بعد از صحبتهای امام، [انجمن] حجتیه‏احساس خطر کرده و آماده اعلام انحلال است، اما مایل است، به امر امام باشد، و آقای [محمود]حلبی [رهبر انجمن خیریه حجتیه مهدویه] نامه‏ای به امام نوشته است. حدس می‏زنم، امام چنین امری نکنند؛ خودشان باید اقدام کنند. دیر وقت به خانه آمدم. بستگان مهمان بودند. درباره اختلافات رفسنجان، مقداری بحث شد.