خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1361/ کتاب «پس از بحران»

خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1361/ کتاب «پس از بحران»

کمک بنیاد شهید برای تقسیم ارث شهید مفتح *** نفوذ انجمن‌ حجتیه‌ در اداره دوم ارتش!

  • یکشنبه ۱۱ مهر ۱۳۶۱

 صبح زود به دندان پزشکی رفتم. آقای دکتر شیرازی به خاطر عدم اطلاع مجدد ـ که می‌بایست دیروز بدهم ـ حاضر نبود. به میدان امام رفتم و محل انفجار روز جمعه را دیدم. خیلی خرابی به بار آورده، تمام شیشه‌های ساختمان‌های اطراف میدان امام شکسته، تعدادی از ساختمان‌ها خراب شده و صدمات کاری به مخابرات وارد آمده است. سپس به مجلس رفتم. خواندن گزارش‌ها، دیدار با نمایندگانی که از مکه برگشته بودند و امضای برنامه دستورات هفته وقت را گرفت.به دفتر رئیس جمهوری رفتم. در جلسه‌ای با اعضای ستاد انقلاب فرهنگی، نخست وزیر و وزیر علوم در خصوص اختلافات آنها شرکت کردم. قرار شد که ضوابط را ستاد معین و وزارت علوم اجرا کند.سرهنگ ]علی[صیاد]شیرازی[ گزارشی از پیروزی‌ها داد و معلوم شد که اسرای عراقی صدوهشتادوسه نفر هستند. ناهار را در مجلس خوردم و پس از نماز و استراحت، ملاقاتی با
مسئولان سازمان بهزیستی داشتم که از موفقیت‌هایشان در اداره چهل هزار خانواده بی‌سرپرست و ششصد روستایی از کار افتاده و بچه‌های بی‌سرپرست و خانم‌های تحت ارشاد و... گفتند.از اداره دوّم ارتش آمدند و از نفوذ انجمن حجتیه شکایت داشتند. شخصی چند سوژه اختراع در اختیار من گذاشت که جمهوری اسلامی از آنها استفاده کند. آدم مخلص و ساده‌ای بود و همراهش دو نفر بودند که از فشار مالیات و خطر قاچاق گفتند.آقای مهدی مفتح ]فرزند شهید دکتر مفتح[ آمد و درباره کمک بنیاد شهید برای تقسیم ارث شهید مفتح مشورت کرد که به آقای ]مهدی[کروبی ارجاع دادم. آقای ]محمد علی[نادی نجف‌آبادی آمد و راجع به جنگ کردستان تذکراتی داشت. در جلسه شورای مرکزی حزب ـ که شب در دفتر آقای خامنه‌ای تشکیل شد ـ درباره تشکیلات حزب بحث بود.