خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال 1361 / کتاب «پس از بحران»
گزارش محمد یزدی از مناطق عملیاتی به هاشمی
تا ساعت ده در خانه مطالعه کردم. بچهها به مدرسه رفتند و فائزه و فاطمه خانم کارگرمان برای تمیز کردن خانه فاطی که به زودی از حج برمیگردد به خانه فاطی رفتند. ساعت ده ونیم به مجلس رفتم. آقای ]مرتضی[الویری که از ایتالیا آمده بود، گزارشی از وضع کنفرانس بینالمجالس داد. آقای ]محمد[یزدی که از جبهه برگشته بود، گزارشی از جبهه و خواستههای رزمندگان داد.یک نفر آمد، مدعی اطلاع داشتن از گنج بود و اجازه کشف میخواست؛ گفتم تقاضای کتبی بنویسد. دوسه نفر از کارکنان مجلس آمدند و تقاضاهائی داشتند. عصر گروهی از مسئولان اجرایی کرمان آمدند که از جامعه دانشگاهی کرمانند؛ از این که متهم شدهاند که جامعه دانشگاهی انحصارطلب است و کارهای استان را قبضه کرده ناراحت بودند.گروهی از خانوادههای شهدای وحیدیه و شهدای ارامنه آمدند و برایشان صحبت کردم*. در محله کانون هدایت و تعلیم خانوادههای شهدا درست کردهاند و کشیشهای ارامنه و روحانیون گزارش دادند. عدهای از اساتید دانشگاه آمدند و راجع به دانشگاه آزاد نظراتی داشتند. مصاحبهای با برنامه آینده سازان درباره ترجمه سرگذشت فلسطین کردم*. گروهی از بازاریان آمدند و اعتراضات زیادی به عملکرد مجریان قانون حفاظت صنایع و آیین نامهها و خلافهای بنیصدر و شورای انقلاب داشتند.شب در دفتر آقای خامنهای با آقای ]محمد حسن[طاهری خرم آبادی ـ که به عنوان نماینده امام عازم پاکستان است ـ برای مشخص کردن سیاست عملکرد ایشان در پاکستان جلسه داشتیم. شام را خوردیم و به خانه آمدم. عفت تلفن کرده بود که شنبه میآید. یاسر به درد گوش مبتلا شد و بیدارمان کرد. قرص مسکنی خورد و خوابید.