تا بعدازظهر در خانه بودم، با مطالعه و قدم زدن در حیاط. کارها با تلفن انجام شد. عصر به مرکز حزب جمهوری اسلامی در خیابان ویلا رفتم. می خواستم به حزب مرکزی بروم، چون فاطی همراه من شد و آنجا کار داشت، به ویلا رفتیم. ازواحدهای دانش آموزی و دانشجویی وکارمندی بازدید کردم. برای جمعشان مقداری صحبت کردم. سپس به مجلس رفتم.
پس از مطالعه گزارش ها و امضای نامه ها به دفتر رئیس جمهور رفتم تا درباره جواب به [اولاف] پالمه که طرحی برای صلح با عراق ارائه کرده، مشورت کنیم. با حضور نخست وزیر و وزیر امور خارجه مشورت کردیم و روی جواب تصمیم گرفتیم. نتیجه این شد که هنوز برای صلح زود است، باید ضربه ای کاری وارد کنیم که صدام کاملاً در موضع ضعف باشد و معترف به شکست، ولی رد کلی میانجی گری هم صلاح نیست. روی سه شرط خیلی تأکید کردیم:
1- خروج بی قید وشرط
2-پرداخت خسارات.
3- کیفر متجاوز.
سیاست های مربوط به جنگ را با نظر امام منطبق می کنیم و ایشان هم با دقت مسأله را زیرنظر دارند؛ نظرات ما در حد مشورت دادن است.
شب در جلسه شورای عالی دفاع شرکت کردم. گزارش جبهه ها و بحث درباره تهیه مهمات ضروری و پیشنهادات پالمه بود. پالمه خروج عراقی ها را پذیرفته.مذاکره درباره مرزها، من جمله «اروند رود» می خواهد و حضور نیروهای ناظران بین المللی در مرزها و پرداخت غرایم جنگ به دو طرف از طرف دولت های داوطلب. سپس مصاحبه کردم. آقای سرهنگ سلیمی آمد و از عدم همکاری صیاد [شیرازی] گله داشت؛ می گفت نیرو به ما نمی دهند.