به نماز جمعه نرفتم. آقای امامی کاشانی را به جای خودم فرستادم. تعدادی ازجزوه های سیاسی و اقتصادی و گزارش مذاکرات سفیر ایران در کویت با رئیس جمهور یمن جنوبی را در خانه خواندم. از ایران حمایت کرده و منتظر شکست عراق است؛ برخلاف انتظار.
گزارشی خواندم از وضع سایت های مهم آمریکایی که پس از انقلاب به دست ما افتاده ولی بلااستفاده مانده و اکنون در صدد راه انداختن آنها هستیم، مثل سایت های بهشهر، خجیر،کبکان و .... ناهار مهمان مهندس غرضی بودم وبچه ها مهمان اخوی محمد در جمع فامیل.آقایان نخست وزیر و سران دیگر بودند. از بحث هایی که داشتیم، رسیدگی به انتخابات مجلس خبرگان و انتخاب رهبر یا شورای رهبری بود که بیشتر توافق روی شخص آقای [حسین علی] منتظری بود. به تصمیماتی رسیدیم.
عصر عفت و فاطی به جشن عروسی دختر شهید مطهری با برادر شهید عباسپور رفتند. من درخانه ماندم. مطالعه کردم و به تلویزیون گوش دادم. آقای خامنه ای تلفن کردند و گفتند با اولاف پالمه فردا شب درباره صلح با عراق بحث دارند و پیشنهاد کرد که قبل از مذاکره ایشان، مذاکره داشته باشیم. آقای [محسن] رضائی هم از اهواز تلفن کرد و خواهان همکاری بیشتر جهاد برای تأمین امکانات اجرای طرح آینده بود. چند روز عقب افتادگی خاطرات را جبران کردم.