جلسه علنی نداشتیم. حدود ساعت نه ونیم به مجلس رفتم. برای کمیسیون آئیننامه مدتی انتظار کشیدم. نصاب لازم به دست نیامد. آقای [احمد] بهشتی نماینده فسا برای پسرش - که محافظ ایشان بوده و به اتهام همکاری با منافقان بازداشت شده - کمک خواست. آقای انصاری، نماینده نیشابور هم استعفایش را آورده بود. علت آن فشار بعضی از مردم حوزه انتخابیهاش، علیه ایشان به خاطر عدم حضورش در جلسه رأی گیری، برای عدم کفایت سیاسی بنی صدر می باشد. همه جا مردم، این گونه افراد را تحت فشار گذاشتهاند و محیط بر اینها تنگشده. بعدازظهر مهندس [مهدی] بازرگان، دکتر [یدالله] سحابی و دکتر [کاظم] سامی آمدند، برای چارهجویی در همین زمینه و کم کردن فشار اجتماعی. توقع داشتند امام چیزی بگوید و یا من از آنها تعریف کنم. من گفتم امام راه را باز گذاشتهاند و پیشنهاد کردم موضعشان را در مقابل ضدانقلاب، صریحاً اعلان نمایند. قرار شد چیزی بنویسند. جنایت هولناک انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت اینهمه نیروهای انقلاب که موردعلاقه آنها هم بودهاند، وجدانشان را تحتفشار قرار داده.
سفیر لیبی آمد و موضع لیبی را در تائید ادامه جنگ با عراق تا سقوط صدام، اعلام داشت و از توجه ما به ایشان شکایت داشت. از طرف ما احساس کم اعتمادی میکنند و حمایت کشورهای عربی در جنگ، برای ما مهم است، چون مانع میشود که جنگ عرب و فارس تلقی شود؛ آنگونه که عراق میخواهد.
در جلسه فاتحهای که امام برای هفتادودو شهید، در مسجد شهید مطهری گرفته بودند، شرکت کردم. جمعیت عظیم و پرشوری جمع شده بودند. افطار در منزل همسایه خودمان آقای فقیهی مهمان بودیم. از همراهان قبل از انقلاب است.