خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1360/کتاب «عبور از بحران»
" صدام را سرنگون کنید نفتش با ما !" *** درخواست متفاوت لیبی از هاشمی
تا نزدیک ظهر در خانه ماندم و درباره جامعه و تاریخ مطالعه کردم. به مجلسرفتم. گروهیاز دانش آموزان انجمنهای اسلامی کردستان آمدند. با آنها ملاقاتکردم و تشویقشان نمودم.عصر هم ملاقات با انجمنهای اسلامی کارخانجات وادارات خراسان و امام جماعتهایسازمانها داشتم. حدود چهار صد نفر بودند.درباره وظایف و نقش انجمنها با آنها صحبت کردمو آنها قطعنامهای خواندند.
آقای شرعی، آقای زند و آقای منیرالدین حسینی آمدند و از کمی بودجهشکایت داشتند. بامهندس موسوی صحبت کردم. قرار شد تأمین شود. هیأتنظامی لیبی با وزیر دفاع و دیگران آمدند. پیشنهاد ادامه جنگ تا سقوط صدام واقدامی برای جلوگیری از حکومت عربستان برای صدور زیاد نفت داشتند.
شب شورای عالی دفاع در وزارت خارجه منعقد شد. در جبهه چزابه و نیساندشمن حملهکرده و تلفات تحمل کرده و ما هم تلفات دادهایم، ولی موفقیتیندارد. درباره آمدن و رفتنبستگان اسرای ایران یا عراق، مسافرت آقای دکترولایتی، دفاع هوائی آبادان و آمدن کسانیکه تقاضای میانجیگری کردهاند، مثلرومانی و سری لانکا و... بحث کردیم. قرار شد، من بهجبهههای جنوب بروم؛برای دیدن پیشرفت طرح عملیات جنوب و تقویت روحیه رزمندگان وبررسینیازهای جبهه از نزدیک. شب در مجلس شام خوردم و خوابیدم.