خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۷۶ / کتاب «سردار سازندگی»

خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۷۶ / کتاب «سردار سازندگی»

شب پر دلهره هاشمی!!

  • چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۷۶

 سه‌شنبه ۱۶ دی ۱۳۷۶ // ۷ رمضان ۱۴۱۸// ۶ ژانویه ۱۹۹۸

 

 دیشب هم برف خوبی داشتیم. گزارش‌ها را دیدم. حادثه پُردلهره هواپیمایی داشتیم‌که به خیر گذشت. هواپیمای فوکر، با بیش از ۱۰۰ مسافر از ارومیه به تهران می‌آمد. به خاطر بدی هوا، نتوانسته بنشیند؛ به اصفهان رفته و آنجا هم امکان فرود نبود. در ۱۲ کیلومتری فرودگاه اصفهان، در مزرعه‌ای به زمین نشسته؛ معلوم نیست چرا؟ الحمدالله، به‌کسی آسیب نرسیده است.

آقای [علی] عبدالعلی‌زاده وزیر مسکن و شهرسازی آمد و نظر من را درباره مسئله تغییر پایتخت خواست. سوابق را گفتم که در بررسی‌های سابق، نظر این شده که در لتیان باشد و در دولت تصویب شده است، ولی با وضع فعلی تهران‌که ساخته شده، شاید ضروری نباشد. گفت، سیاست ساخت شهرهای جدید را جدی گرفته‌اند.

آقای [اسحاق] جهانگیری، وزیر صنایع و معادن آمد. وضع صنایع فولاد، مس، روی، سرب، طلا، آلومینیوم و معادن و مشکلات کار را گفت و خواست‌که به بانک مرکزی بگویم، بهتر از این با او رفتار کند. گله داشت‌که وام تبصره ۴۸ را دیر وکم‌داده و مدتی حساب‌های وزارت بسته بود.

اخوی محمد، [معاون اجرایی رئیس‌جمهور] آمد. وضع مباحثات [حزب] کارگزاران را و وضع دولت را گفت. محسن، [رییس‌دفترم]، برای برنامه‌های افطارها و ملاقات‌ها آمد. عصر [اعضای شورای مرکزی حزب] کارگزاران سازندگی، آقایان [محمدعلی] نجفی، [محسن] نوربخش، [مصطفی] هاشمی طبا، [رضا] امراللهی، [غلامحسین] کرباسچی، [عبدالله] نوری، [اسحاق] جهانگیری، علی [هاشمی بهرمانی]، فائزه [هاشمی بهرمانی]، [عطاءالله] مهاجرانی و اخوی محمد آمدند و درباره ثبت و رسمیت آن مشورت کردند. پیشنهاد رفتن من به مجلس [ششم] را داشتند. درباره وضع اقتصادی دولت و خطر رکود بیشتر صحبت شد. افطار میهمان من بودند.