خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۷۶ / کتاب «سردار سازندگی»
شبی که مردم با دیدن هاشمی تعجب می کردند!
دوشنبه ۱۵ دی ۱۳۷۶ // ۶ رمضان ۱۴۱۸// ۵ ژانویه ۱۹۹۸
تا غروب در منزل بودم. تذکراتی که دکتر روحانی برای مشورت در مورد خاطرات سال ۱۳۶۰ داده بود، دیدم؛ مهم نیست. کتاب تاریخ وهابیت در عربستان را خواندم. برپایه افکار غلط ابنتیمیه، خیلی بدرفتاری و تخریب و کتشار و ظلم کردهاند.
افطار میهمان محسن بودیم. اکثر بچهها و جمعی از بستگان هم بودند. برف زیادی امروز بارید. در مراجعت به خانه و به خاطر برف و یخبندان در خیابان شهید باهنر [= نیاوران]، پشت ترافیک ماندیم و خیلی معطل شدیم. معلوم شد، به این زودی مسیر باز نمیشود. پیاده شدیم. من و عفت و جمعی از محافظان، در زیر برف تا منزل پیاده آمدیم. راهپیمایی خوبی بود. در سربالایی [خیابان یاسر]، چند نفری هم در مسیر من را شناختند؛ خیلی تعجبکرده بودند. عبا سرکشیده بودم. عفت هم مقداری با من فاصله داشت، توجه عامه را جلب نمیکرد.
در گزارشها، اعلان حذف مدارس نمونه از سوی وزیر آموزش و پروش و مخالفت کمیسیون [فرهنگی] مجلس و سپس مخالفت دولت، مورد توجه است؛ نشان ناهماهنگی در دولت است.