چهارشنبه ۱۰ دی ۱۳۷۶ // ۱ رمضان ۱۴۱۸// ۳۱ دسامبر ۱۹۹۷
[امروز اول ماه رمضان است.] با زنگ تلفن توسط محافظان، ساعت چهار و نیم برای سحری خوردن بیدار شدیم. ساعت زنگدارمان معیوب است. پس از برنامههای عبادی، با عفت و کاظم [مرعشی، برادر همسرم]، سحری خوردیم. ساعت نُه و نیم به دفترم رسیدم. آقای صادق خرازی، مسئول امور [اجلاس سران سازمان] کنفرانس اسلامیکه با حکم من منصوب شده بود، آمد. گزارش کاملی از کار و نقاط قوت و ضعف داد و از اعتماد من تشکر کرد. در مورد خرابی بلندگو در مراسم افتتاح و قطع برق و چکهکردن آب از سقف توضیحات داد و برایکار آیندهاش مشورتکرد. خواستکه از مؤسسه تاریخ معاصر، تابع بنیاد مستضعفان و جانبازان، بازدیدکنم؛ پذیرفتم.
معاون تحقیقاتی [وزارت] جهاد [سازندگی] آمد. گزارشی ازکارها داد و از عدم توجه کافی آقای [محمد] سعیدیکیا، [وزیر جهادسازندگی] به تحقیقات جهاد و عدم تسلط ایشان بر امور جهاد، اظهارنگرانیکرد و برای تقویت طرح عظیم آبخوانداری که با حمایت بیدریغ من فعال شد، استمداد نمود
آقای نوریان، رئیس سازمان هواشناسی و معاون وزیر راه و ترابری آمد. گفت، آمادهاند که برای توضیح وضع هوا، شبیه تصویرهای پیشرفته جهان را پخشکنند، ولی صداوسیما هنوز آمادگی دریافت پخش تصویرها را ندارد. برای آموزش و تقویت علمی مدیرانیکه معمولاً در هر دوره جدیدکنار میروند، طرحی ارائه داد و خواستکه برای اجرا کمک کنم؛ قرار شد با مرکز تحقیقات استراتژیک همکاریکنند.
افطار به خانه آمدم. جمعی از بستگان و بچهها جمع بودند. بعد از انقلاب، امیدوارم امسال بتوانم افطارهای بیشتری را در خانه باشم. در گزارشهای امروز، اظهار وزیر امورخارجه در خصوص عملیبودن ارتقای روابط با مصر در حال حاضر به صورت عکسالعمل در مقابل اظهارات منفی رئیسجمهور مصر در این خصوص مهم است که بعد از آن اظهارات دوستانه و امیدوارانه وزارت امورخارجه در چند روز گذشته و مواجهشدن با انتقاد بعضی از روزنامهها و عدم استقبال مصریها و مشروطکردن روابط از سوی آنها، وضع بدی پیش آورد.
مقداری از کتاب تاریخ بمب اتم را خواندم. سرگذشت اولین انفجار آزمایشی بمب پلوتونیومی در آمریکا، هیجانانگیز است.