یکشنبه ۲۳ آذر ۱۳۷۶//۱۳ شعبان ۱۴۱۸ // ۱۴ دسامبر ۱۹۹۷
آقای [محمدرضا] مخبر [دزفولی]، مسئول کمیسیون مشورتی شورای عالی انقلاب فرهنگیآمد. از مساعدتهای من تشکر کرد. نگران حذف کمیسیون است؛ از من استمداد نمود و گزارش تحقیقات درباره وضع سیاسی و دینی دانشجویان را آورد؛ اکثریت نیرومندی، گرایش مذهبی دارند و اقلیتی گرایش سیاسی. برای تکمیل تحقیق استمداد کرد.
آقایان [جواد] مقصودی و [ابوالفضل] توکلیبینا آمدند. خواستند که در کنگره [حزب] مؤتلفه [اسلامی] شرکتکنمکه نپذیرفتم. برای تجدیدحیات جناحشان که پس از انتخابات، ضعیف و پژمرده شده، چارهجوییکردند و از ضعیفشدن موقعیت رهبری اظهارنگرانی نمودند. آقای مقصودی، خوابی نقل کردکه در ایام حج در مکه دیده است که آیتالله خامنهای، مشغول ایراد خطبههای جمعه بودهاند. پس از انجام خطبه اول، برنامه ایشان قطع شده و وقتیکه پیگیریکردهاند، معلوم شده در کنار میکروفون خوابیدهاند. شب بعد، خواب دیگری دیدهکه امام را تشییعجنازه میکردهاند؛ در حالیکه امام روی تابوت نشستهاند و دستشان آویزان استکه مُعَبرّی این را هم به ضعف رهبری تعبیرکردهاند.
دکتر [ابراهیم] چهرازی آمد و استمداد کرد، برای نزاعیکه با جمعی دیگر بر سر معامله زمین بیمارستان روانیاش دارند. چند سال قبل قولنامهکردهاند، سپس خودش نکولکرده و حاضرشده جریمه نکول را بپردازد، ولی دادگاه به انجام معامله حکمکرده و نیز پروندههایی که علیه او در دادگاه انقلاب به اتهام اهانت به رهبری درستکردهاند.
عصر عقد دخترخوانده آقای [حسین] علایی را بستم. دختر شهید است؛ با مادرش ازدواج کرده است. آقای [سیدمحمد] جهرمی آمد. برای همکاری با آقای [محسن] رضایی در دبیرخانه [مجمع تشخیص مصلحت نظام] اجازهگرفت و از رکود و رشد بیکاری با توجه به بودجه پیشنهادی دولت اظهار نگرانی کرد و نیز از شکست جناحشان ناراضی است؛ چارهجویی نمود و پیشنهادهایی داشت.
شب میهمان رهبری بودم. بیشتر مذاکراتمان درباره اجلاس سران سازمانکنفرانسسران اسلامی و مذاکراتمان با میهمانها در ملاقاتها گذشت. ایشان از مذاکراتش راضی است. در مذاکره با [حیدر] علیاُف، [رئیسجمهور آذربایجان]، مذاکراتشان به مشاجره کشیده و از اظهارات [علی] عزت بگوویچ، [رئیسجمهور بوسنی و هرزگوین]، بدشان آمده است. از مذاکرات با امیرعبدالله، [ولیعهد عربستان سعودی] راضی بودند و گفتند، به صراحت گفته که اگر آقای هاشمی نبودند، این کنفرانس در تهران تشکیل نمیشد.