دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۷۶//۷ شعبان ۱۴۱۸ // ۸ دسامبر ۱۹۹۷
امروز از صبح تا شب، سران کشورهای اسلامی وارد تهران میشدند. آقایان [سیدمحمد] خاتمی و [حسن] حبیبی، در فرودگاه [مهرآباد] مستقر شده بودند و از آنها استقبال میکردند. من هم عمدتاً وقتم صرف ملاقات میهمانان خارجی شد.
آقای عمرو موسی، وزیر امور خارجه مصر آمد. در مورد همکاری در مسائل فلسطین و عراق و ترکیه و منطقه مذاکره داشتیم. درخواست داشت، برای آرام کردن نیروهای مجاهد مصری - و به قول او تندروها- کمک کنیم و نیز برای جلوگیری از همکاری ترکیه با اسراییل و گفت، امیدی به رسیدن به اهداف مذاکرات با اسراییل ندارند و برای خلع سلاح کشتار جمعی اسراییل همکاری کنیم. اضافه کرد که به آمریکا میگویند، اگر اسراییل خلع سلاح اتمی نشود، چگونه میتوانیم به ایران بگوییم مسلح نشود؛ اگر یک استثناء را بپذیریم نمیشود دومی را نپذیریم.
آقای ژاک دیوف، رئیس فائو آمد. برنامه فائو را برای حمایت از تولید غذا در کشورهای توسعهنیافته گفت که میخواهند تا سال ۲۰۱۵ نیمی از جمعیت دچار کمبود غذا را نجات دهند و من تأکیدکردم که این هدف، در صورتی قابلدسترسی استکه بتوانید سرمایه و تکنولوژی را پشت سر این هدف مقدس بسیج کنید.
عصر آقای [صفر مراد] نیازاُف، رئیسجمهور ترکمنستان آمد. ملاقات گرم و دوستانهای بود. از کمکهای من برای توسعه روابط تشکرکرد و گفت، همه مردم ترکمنستان به من علاقهمندند. از مشکلات با روسیه برای فروش گاز گفتکه چون میخواهند ارزان بخرند و پول هم نمیدهند، مدتی است صدور گاز قطع شده و به زودی آقای چرنومردین، [نخستوزیر روسیه]، برای حل مشکل به عشقآباد میرود. از من تشکرکرد که برای تقویت موضع او در مقابل روسیه، پیشنهاد خرید گازشان را دادهام. گفت میتوانیم از منطقه سرخس، منابع گاز را با خطوط لوله گاز ایران وصلکنیم و گفت، آمریکا اصرار دارد که لولهگاز را از زیر آبهای بحرخزر به سوی آذربایجان و سپس به ترکیه ببرند، ولی او مسیر ایران را ترجیح میدهد و به زودی با شرکت شل، قراردادی منعقد میکنند.
از من خواست که سفری به ترکمنستان بروم که بهتر بتوانم همه جای کشور را ببینیم؛ با توجه به فراغت بیشتر فعلی. خواست که برای افتتاح تصفیهخانه مرو که ایران ساخته بروم.
درباره عمل جراحی قلب خود در آلمان توضیح داد که هفت ساعت زیر عمل بوده و دو رگ از سه رگ کاملاً بسته بوده و یکی نیمه باز و هنوز استخوانهای سینهاش درد دارد و سیگار هم نمیتواند بکشد.
آقای یاسر عرفات، [رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف)]، همراه جمعی از سران فلسطین از قبیل فاروق قدومی و هانیالحسن آمدند. ضعیف شده و لب و چانهاش لرزش پیدا کرده است. گفت، مذاکرات صلح به مشکل برخوردکرده و خوشحال بودکه به خاطر تخلفات دولت اسراییل از قرارها، اروپا برای اولین بار در مقابل اسراییل موضع مخالف گرفته و [بیل کلینتون]، رئیسجمهور آمریکا، [بنیامین] نتانیاهو، [نخستوزیر اسراییل] را در سفر او به آمریکا نپذیرفت. اعراب هم موضع خوبی اتخاذ کردهاند که نمونهاش تحریم اجلاس قطر بود.
گفت، در سفر وزیر امور خارجه آمریکا به اروپا و مذاکرات با دو طرف، نتیجهای بهدست نیامد و در مدت یک ساعتی که با خانم [مادلین] آلبرایت مذاکره میکرده، نیم ساعت صرف اصرار او مبنی بر اعتراض به سفر عرفات به ایران شده و اضافهکرد که فکر میکند، نیروهای آمریکایی که در منطقه جمع شدهاند، هدف اصلیشان ایران است و نه عراق و خواست که ما هوشیار باشیم.
بعد از نماز مغرب، خانم حسینه ماجد، نخستوزیر بنگلادش آمد. از اوضاع کشورش پرسیدم. گفت، به خاطر قرارداد آشتی که با شورشیان کشورش بسته، چند حزب مخالف اعلان اعتصاب و مخالفت کردهاند، ولی به جایی نمیرسند و مردم کشورش راضیاند. خواست که به کارگران بنگلادشی که در ایران کار میکنند، جواز رسمی کار بدهیم که گفتم، با توجه به فراوانی افاغنه و عراقیها در ایران، مشکل است که این باب را باز کنیم.
آقای امیرعبدالله، ولیعهد عربستان و پسرش و وزیر امورخارجهاش و جمعی از شاهزادگان و وزرا آمدند. مقداری مذاکرات متفرقه درباره کنفرانس و...کردیم. سپس از بخشهایی از کاخ [مرمر] بازدیدکردند؛ مخصوصاً اتاق خاتم برایشان جالب بود، مثل بقیه میهمانان که همگی تحسین میکردند. سپس برای شام، با هم به خانه ما آمدیم. قبلاً توسط سفیر، پیغام داده بودکه مایل است، شام در منزل ما باشد.
در مسیر و در خانه مذاکرات زیادی درباره حج و عُمره و اوپک و کنفرانس و دولت آقای خاتمی و رهبری و وضع جسمی آقای فهد و اوضاع طبیعی عربستان و ایران و سفر من به حج یا عُمره داشتیم. سپس ملاقاتی با اعضای خانه ما داشت؛ در سفر حج آنها قبلاً آشنا شدهاند. عفت دعوت کرد که همسرش، خانم اُمفیصل، به ایران سفر کند و گفت، در گذشته به شدت مخالف تشکیل کنفرانس در ایران بوده و در اثر مذاکرات من، تغییر عقیده داده و حمایت کرده است.