خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۷۶ / کتاب «سردار سازندگی»
دوشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۷۶// ۱۰ ذیقعده ۱۴۱۸// ۹ مارس ۱۹۹۸
صبح محسن آمد. راجع به نتایج سفر و پیگیری تفاهمنامه مذاکراتی شد. عفت معتقد است، تشریفات بینظمیکرده است. قرارشد رسیدگی شود. برای مراسم هفته منابع طبیعی به تالار علامهامینی دانشگاه تهران رفتیم. از نمایشگاه بازدیدکردم. جمعی از جهادسازندگی و اساتید دانشگاه جمع بودندکه برای تحقیق در مسائل محیطزیست همکاری دارند. پایاننامههای تحصیلی دانشجویان را که مربوط به منابع طبیعی است، به نمایشگذاشته بودند؛ تعدادشان زیاد است. آقایان [محمد] سعیدیکیا، وزیر [جهادسازندگی] و [محمدتقی] امانپور، معاون [امور تحقیقات]، گزارش دادند و خیرمقدم گفتند. من هم درباره اهمیت توجه به منابع طبیعی صحبتکردم.[1]
از آنجا به دفترکوشک رفتم. تا عصر مطالعه کردم و از استخر و سونا استفاده نمودم. از صبح تا عصر باران میبارید. به خانه آمدم. سرشب، مراسم ازدواج هاله، دختر اخوی احمد با آقای سیدمحمدصادق موسوی بود؛ طلبه است و پدرش روحانی و امامجماعت مسجد کاشانک، پشتکاخ نیاوران و مسئول عقیدتی سیاسی در ستاد ناجا. آقایان اشکوری و دو برادرزن ایشان هم بودند؛ شاگردآیتالله منتظری است. مقداری از اهمیت و عمق و فواید درس آیتالله منتظری گفت و از ضررهای تعطیلی درس و محدودکردن ایشان و گفت، جمعی از طلاب، مشغول تهیه نامهای خطاب به علما، برای رفع محدودیت هستند. معتقد است، اکثریت حوزه و علما از این وضع ناراحتاند. در نجف تحصیلکرده و درسهای علمای نجف را دیده و معتقد است، درس آقای منتظری از همه آنها بهتر است، چون به شیوه درس آیتالله بروجردی است.
عقد را خواندیم؛ با مهر السنه و هزینه سفر حج و هدیه دو هزار مترمربع باغ مرکبات در روستایی در شهر نور، از طرف پدر داماد به عروس. شام، همشیره طیبه و بستگانش میهمانمان بودند؛ از بیرون خریدیم.
[1] - متن کامل سخنرانی در همین سایت آمده است.