خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۷۶ / کتاب «سردار سازندگی»

خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۷۶ / کتاب «سردار سازندگی»

خبر خوش هاشمی به خانواده یک اعدامی!

  • سه شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۷۶
امیرعبدالله 25 فرزند دارد و آقای فهد 10 فرزند و آقای نایف هم 9 فرزند از زنان متعدد دارند!!!

سه‌شنبه 12 اسفند 1376// 4 ذیقعده 1418 // 3 مارس 1998

 

با اذان صبح بلند شدم و دیگر نخوابیدم. بعد از نماز صبح، دعای جوشن‌کبیر خواندم؛ به خاطر اشتیاقی‌که زیارت‌کعبه در جهت یاد اسماء و صفات الهی ایجادکرده، بسیار روح‌بخش افتاد. سپس برای‌آخرین طواف به حرم رفتیم و آماده حرکت از مکه شدیم. در مسیر به قبرستان ابوطالب، برای زیارت رفتیم. سپس به سوی جده حرکت کردیم. ساعت ده و نیم به مطار [فرودگاه] جدّه رسیدیم. نایب امیر مکه و جدّه و شخصیت‌های دیگر برای بدرقه آمده بودند. مقداری صحبت کردیم و با بدرقه آنها با هواپیمای ایرباس سعودی‌ها، به سوی ظهران پروازکردیم.

در مسیر، آقای آخوندی از عدم کنترل خطوط فکری و اوضاع سیاسی در کشور به مناسبت حوادث دیروز دانشگاه‌ها و تحرکات مربوط به شهرداری تهران اظهارنگرانی‌کرد. ساعت یک و نیم بعد از ظهر در فرودگاه ظهران فرود آمدیم. امیر منطقه شرقیه، شاهزاده محمدبن فهد و سران منطقه استقبال‌کردند. پس از کمی استراحت، به سوی قصرالضیافه که بین دمام و ظهران است، حرکت‌کردیم. امیرمحمد همراه من بود و دربارة وضع منطقه سه شهر دمام، الخبر و ظهران توضیحات می‌داد؛ تقریباً به هم چسبیده‌اند. اقامتگاه ما که کاخ ملک فهد هم هست، در بین آنهاست و خیلی وسیع است.

بعد از نماز و ناهار و استراحت، با امین‌عام شهرداری‌های منطقه برای دیدن کورنیش ساحل ظهران و الخبر رفتیم که ساخته شده است؛ به خوبی‌کورنیش جده نیست؛ توضیحات زیادی داد، منجمله گفت در اینجا علاوه بر وام بدون بهره، به مردم زمین مجانی داده می‌شود که منزل بسازند. گفت 80 درصد هزینه‌های عمران شهری را دولت می‌پردازد. در محل شهرداری، نماز مغرب و عشا را خواندیم. سپس از روی نقشه‌ها، وضع منطقه شرقی را توضیح دادند که ده استانداری دارد و مناطق نفتی و صنایع پتروشیمی و بندر مهم عبدالعزیز و جمعیتی در حدود سه و نیم میلیون نفر، به علاوه نیم میلیون نفرکارگر خارجی در اینجاست.

به قصر برگشتیم. آقای نوری شاهرودی، [سفیر ایران در عربستان] آمد. گفت، ممکن است فردا که برای دیدن پل بحرین می‌رویم، امیر بحرین هم از آن طرف بیاید. پیشنهاد داشت‌که گرم بگیرم و اگر اصرارکرد، به داخل بحرین بروم. گفتم، مشورت و بررسی کنند.

رئیس اتاق بازرگانی منطقه آمد. دعوت کرد، به میهمانی آنها بروم و از خدمات من برای توسعه روابط اظهار قدردانی و تشکرکرد و گفت، همسرش خواهر مرتضی فیروزی، [سردبیر روزنامه ایران‌نیوز] است که اخیراً در ایران محکوم به اعدام شده و خواست، تلفنی به او وعده بدهم، اعدام نمی‌شود. تلفن او را گرفت؛ پشت‌تلفن‌گریه می‌کرد. گفتم به احتمال قوی، اعدام نمی‌شود.

در مراسم ضیافت امیر، مثل جاهای دیگر، بزرگان منطقه دعوت داشتند و معارفه داشتیم. چندنفر از علمای شیعه را هم دعوت کرده بودند. پسر امیرنایف هم طرف دیگر من بود.

سئوالات زیادی دربارة منطقه کردم. گفتند، آقای امیرعبدالله 25 فرزند دارد و آقای فهد 10 فرزند و آقای نایف هم 9 فرزند - با زنان متعدد- از تعداد شیعیان منطقه شرقیه، سئوال کردم. از جواب طفره رفتند و گفت، تفاوتی بین شیعه و سنی نمی‌گذاریم. گویا اکثریت مردم شیعه هستند. قرار شد، پروازی بین ایران و منطقه شرقیه دایر شود. گفت، در حال انتقال به فرودگاه جدید هستند. تأکید زیادی برای سفر به ایران برای صید و تفریح دارند. من هم تأکید بیشتری بر سفر مردم و بازرگانان داشتم.

در جلسه مقدماتی معرفی، رئیس قضات را پهلوی من نشانده بودند. پیرمرد موقری است. از وضع تحصیل علوم دینی سئوالاتی‌کردم؛ معلوم شد به تدریج تحصیلات رسمی می‌شود، به جای حلقه‌های درسی در مساجد و از رواج حفظ و قرائت قرآن در جوانان اظهار خوشحالی‌کردند.

در مورد صنایع نفت گفتند، مدیریت صنعت در اختیار نیروهای عربستانی است و گفت، طرح ساماندهی سواحل را با اقتباس از طرح سواحل جده انجام می‌دهند. مایل بودم با علمای شیعه که در میهمانی بودند، بیشتر صحبت کنم؛ نشد. به سفیرمان گفتم، بررسی کنند اگر خودشان مایل‌اند، ترتیب ملاقات مفصلی را بدهد.