شنبه 9 اسفند 1376// 1 ذیقعده 1418 // 28 فوریه 1998
به خاطر کمخوابی دیشب و سفرهای طولانی با ماشین، خسته و کوفته بودم. صبح از همین محل اقامت، کعبه مشرفه را زیارتکردیم. به خاطره همراهی تعداد زیادی از مأموران با لباس فرم نظامی، کمتر به داخل حرم میروم. در قصر الضیافه، در طبقه 15 که ما هستیم، مسجدی هم مشرف بر حرم، با پنجرههای بزرگ در نظرگرفتهاند؛ مثل این استکه روی بام حرم هستیم. منظره نمازها و طوافها، جالب و دیدنی است.
ساعت نُه صبح، برای دیدن طرحهای توسعه و خدماتی، به منا رفتیم. مشغول نصب چادرهای جدید نسوز هستند. بعد از آتشسوزی سال گذشته در خیمههای منا، چنین تصمیمیگرفتهاند. وزیر حج و جمعی از سران سعودی، منتظر ما بودند.
مدیر شرکت بنلادن و وزیر حج توضیحات دادند؛ نزدیک دو میلیارد ریال، صرف ایجاد 30 هزار خیمهنسوز میکنندکه یک پنجم خیمههای مورد نیاز است. مجهز به کولر و سیستم اعلام خطر و آبپاش است. گفتند، در بین سه فرض 1- ایجاد ساختمان در منا 2- ادامه وضع سنتیگذشته 3- ایجاد خیمهها از این قبیل، راه سوم را مصلحت دیدهاند و هزینه آن هم در مدت دو سال از حجاج گرفته میشود؛ به جای پولی که قبلاً به مطوفها بابت چادر میدادهاند. منطقه خیمههای ایران، نزدیک به تکمیل شده است و در جاهای دیگر کار ادامه دارد.
سپس از مخازن عظیم آب مورد مصرف طرح در بالای کوهها بازدیدکردیم. مخزنهای بزرگ یک میلیون و 600 هزار مترمکعبی آب و نیز طرح ابتکاری حفاری تونل در کوه و بستن دو طرف آن و عایقبندیآن به عنوان مخزن آبکه به خاطر سرعتعمل انتخاب شده را دیدیم؛ جالب است، ولی گران تمام میکنند. در آنجا توضیح دادندکه در شهر مکه و منا، تاکنون حدود 53 کیلومتر تونل وسیع و مجهز اجرا کردهاند و برای هرکیلومتر حدود 30 میلیون دلار هزینه میکنند.
سپس از مرکز اورژانس و محل رمی جمرات و پلها و جاهای دیگر بازدیدکردیم. وزیر حج در مورد برنامه حج و تعداد حجاج و عُمرهکنندهها توضیح داد. در سال گذشته، حدود دو میلیون زائر حج و 600 هزار زائر عُمره داشتهاندکه بیش از ظرفیت حرم و مشاعر است. محدودیتهاییکه برای حجاج خارج و داخلی، جهت مهار جمعیت گذاشتهاند؛ در حال حاضر هر نفر در مدت پنج سال، فقط یک بار اجازه حج دارد، ولی عُمره محدودیت ندارد و به کشورهای خارجی سهمیه دادهاند.
گفت برای عُمره، همه کشورها جز ایران، بدون محدودیت سهمیه، به هر تعدادکه بخواهند، میتوانند به مکه بیایند، ولی خیلی نمیآیند؛ ولی ایران سهیمه دارد و اگر آزاد بشود، بیش از این هم میآیند. قرار شد برای رفع محدودیت از سهمیه ایران بررسی کنند. گفت، منظمترین حجاج جهان، ایرانیها هستند. گفت، در مجموع هزینه دولت برای حج و عُمره، بیش از درآمد آن است، اما برای اقتصادکلان کشور عربستان، در مجموع سودبخش است؛ بخش خصوصی استفاده را میبرد.
اطلاعات وزیر در مورد مسائل مربوط به حج کافی نبود و در مقابل سئوالهای فراوان من، دچار مشکل شده بود؛ به خصوص که هنگام عبور از مقابل مسجد خیف، به سئوالی در مورد معنای خیف و وجه تسمیه آن عاجز ماند و نیز سئوال از جهت محدودکردن تعداد زائران عمره ایران، با وجود امکانات پذیرش.
از آنجا به مشعرالحرام رفتیم و با ماشین منطقه را گشتیم. گفتند، سنگریزههایی که حجاج از اینجا به منا میبرند، برای سال بعد، مجدداً از منا به اینجا برگردانده میشود. به عرفات رفتیم. اکثر اراضی عرفات، درختکاری شده و بالای کوه «جبلالرحمه» رفتیم. مأمور میراث فرهنگی توضیحات میداد، اما اطلاعاتش ناقص بود. از حضور پیغمبر (ص) در آنجا و سابقه احتمالی بودن مسجدی از زمان حضرت ابراهیم گفت. مصاحبهای با رادیو ریاض دربارة سفرم و وضع عربستان و طرحهای عمرانی مشاعر مقدسهکردم.
از آنجا به سوی شهر طایف حرکتکردیم. از مکه، دو جاده به طایف میرود. در یکی همان اتوبان جده ـ مکه ـ دمام و دیگری جاده کوهستانی که عمده آن هم اتوبان است. منطقه کوهستانی است و دارای جنگلهای تنک و دارای حیوانات حمایت شده، مثل میمون و... قبل از رسیدن به شهر به هتل شرایتون در منطقه «هداء» وارد شدیم. استاندار منطقه، آقای فهدبنعبدالعزیز و سایر مسئولان شهر استقبالکردند.
نماز ظهر و عصر را خواندیم. مراسم معارفه و خوشامدگویی بود. هدایایی دادند؛ عطرهای محلی و کتابهای توضیح وضع و تاریخ طایف. سپس ناهار خوردیمکه تنوع غذاهای بومی و عمومی، مراسم را به صورت نمایشگاه غذا درآورده بود؛ غذاهای خوشمزهای دارند.
سپس با اتوبوس دوطبقه، بخشهای مختلف شهر و اطراف را دیدیم. در جلوی طبقه بالا، با امیر و مترجم نشسته بودیم. گفتند، حدود 200 میلیمتر باران سالانه دارند و گاهی سیلهای تند و تگرگ. حدود 30 سد و بند کوچک برای آنها بستهاند. دو سد را در مسیر دیدیم. کامیونهای تانکر زیادی برای بردن آب به روستاها و مناطق کمآب، صفکشیده بودند. روزانه 64 هزار مترمکعب آب از دریای احمر از فاصله 200 کیلومتری که شیرین میکنند، میآورند.
محل ورود پیغمبر به طایف که مورد آزار مردم قرار گرفتند و باغی را که یک فرد از آن حضرت پذیراییکرد، نشان داد و مسجد «کوع» را که پیغمبر پس از آزار در آنجا نشستند، به خاطر اینکه دستشان را زیر چانه گذاشته بودند و قبرستان شهدا را و منطقه «دادی النبهی» را که مذاکره حضرت سلیمان با مورچهها در آنجا بوده است. در سفری به جنوب و گفتند، اکنون هم انواع مورچهها در آنجا است «الیقاب سعل الفسیر» را و مسجد ابنعباس را که گفتند، سومین مسجد عربستان از جهت اهمیت، بعد از مکه و مدینه است.
نقطهای که گفتند از املاک عمرو عاص بوده و سلیمان خلیفه مروایی در سفری به طایف به عمرگفتهکه خواستهای از تو دارم و نباید رد کنی و عمر گفته، به شرط اینکه شما هم یک خواسته را بپذیرید. سپس خلیفه، خواستهاش را که واگذاری این ملک است، اعلان کرده و عمر هم در مقابل خواسته خود را که خلیفه این ملک را به او پس بدهد و این را نمونه از نابغگی عمر میدانند؛ گفتم با واقعیتها همخوانی ندارد.
شهر وسیع و تمیز و دارای بلوارها و درختان فراوان و با طبیعت کشاورزی و دامداری توریستی است. در مراجعت از میقات قرن المنازل در سبیل الکبر بازدیدکردیم که در کنار اتوبان ریاض به مکه است. مردم یمن و عراق و همه کشورها که از آن راه میآیند، اینجا احرام میبندند. مسجد و امکانات خوبی درست کردهاند.
نزدیک غروب به مکه رسیدیم. برنامه دیدن غار حرا را به خاطر خستگی به فردا موکول کردیم. با ساعتی خواب و استراحت، کمبود خواب را جبران کردم. بخشی از خاطرات عقب مانده را نوشتم. این روزها یادداشتهای خاطرات، طولانی میشود و جاهای باقی مانده در صفحات قبل را پُر میکند.
برای طواف مستحبی رفتیم. مطابق قرار قبلی، درب کعبه مکرمه را برایمان بازکردند. پله گذاشتند و من و همراهان را به داخل کعبه بردندکه در زندگی ما حادثه بسیار مهم و ارزندهای است؛ با اینکه قبلاً آقای امیرعبدالله در ریاض به خود من گفته بودکه خانمها نباید به داخل کعبه بروند، چون آخوندها مخالفاند، اما اجازه دادند که خانمها هم داخل شوند و جمعی از زن و مرد عرب و متفرقه هم با ما آمدند.
رئیس حرمین شریفین و امامجمعه و یکی از ائمه مسجدالحرام آقای دکتر .... و کلیددار کعبه که طبق سنت از طایفه بنیشیبه است و مهندس بنلادن که تعمیر خانه خدا به عهده اوست هم آنجا از ما استقبال کردند. اعضای سفارت و سازمان حج هم آمدند.
آقای ایرانمنش دعا میخواند. چون محیط و اصل کعبه تاریک بود، از چراغ دستی استفاده میکردیم. در چهارگوشه کعبه، هشت رکعت و نزد ستون اول از سه ستون خانه دو رکعت دیگر نمازخواندیم. همراهان حال بسیارخوبی داشتند پس از تکمیل زیارت مردان نوبت به زنان رسید. با کلیددار کعبه صحبتکردم. گفت، از زمان پیغمبر (ص) تاکنون افتخار کلیدداری در طایفه آنها است.
سپس از بخشهای مختلف توسعه حرم شریف بازدیدکردیم؛ طبقه دوم و پشتبام را هم دیدیم. مهندس بنلادن توضیحات میداد. گفت، یک معدن سنگ در یونان شناسایی کردهاندکه جنس سنگ آن، مانع جذب حرارت میشود و لذا در تابستان، سنگها در زیر آفتاب، داغ نمیشود. گفت، صحنآزاد حرم را با آن سنگفرش کردهاند و بهگونهای است که مردم فکر میکنند، زیر سنگها لولهآب یا هوای سرد عبور میکنند؛ اتفاقاً سفیر ما قبل از شنیدن این خبر، همان خیال سردکردن سنگها را میگفت.
از مأموران سعودی خواستم، محافظان را از دور حرم فرابخوانند که هنگام طواف در اطراف من نباشند؛ با کرامت پذیرفتند، ولی باز هم تعدای را نگهداشتند. طوافی به جای آوردیم و نمازی و دعایی و به اقامتگاه مراجعتکردیم.
شام خوردم. برای غذا، در اینجا همه چیز را در ظروف خاص آماده میکنند و در دستگاهیکه با حرارت برق بهطور اتوماتیک، روی درجه دلخواه، گرم نگهداری میکنند و ما خودمان غذا را انتخاب میکنیم. امشب از مغز کلهگوسفند و زبان و ... استفادهکردم. بعضی از همراهان همکه به موقع به غذا نمیرسند، دیروقت میآیند و از غذای موجود باقیمانده میخورندکه معمولاً زیاد است.
اخبار را از روی کامپیوتر خواندم. بیانیه مشترک من و امیرعبدالله، انعکاس وسیع جهانی داشته و سخنرانی آقای [محمد] یزدی در نمازجمعه، در پاسخ به انتقادات جناح چپ در مورد شکنجه مدیران شهرداری در تهران اوجگرفته و به عنوان شروع مبارزه بین چپ و راست در ایران، موردتوجه است. آقای حسین مرعشی همکه همراه ماست، گفت مجمع روحانیون مبارز هم در این خصوص نامهای به رهبری نوشتهاند و نمایندگان مجلس از گروه مجمع حزبالله هم دستهجمعی نامهای نوشتهاند؛ بعد ازآنکه زندانیانآزادشده در جلسه آنها، شرح بدرفتاریها را به آنها دادهاند.
در مسجد شجره، هنگام پوشیدن لباس احرام، کفش خود را تحویل پاسداران دادهام. متأسفانه آنها همانجا کفش را جاگذاشتهاند.