خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۷۶ / کتاب «سردار سازندگی»

خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۷۶ / کتاب «سردار سازندگی»

حضور هاشمی رفسنجانی بر مزار پیامبر اکرم (ص)

  • مدینه,مدینه منوره
  • سه شنبه ۵ اسفند ۱۳۷۶

 سه‌شنبه 5 اسفند 1376// 26 شوال 1418 // 24 فوریه 1998

 

در گزارش‌ها، اکثر کشورها توافق عنان ـ صدام را تأییدکرده‌اند. آمریکا و همراهانش، هنوز می‌گویند، منتظر اطلاعات بیشتر از جزییات‌اند و قبل از آنکه مطمئن شوند، نیروها را برنمی‌گردانند.

جمعی از همراهان - آقایان [حسین] کمالی، [عباس] آخوندی، [عیسی] کلانتری، [محمدحسین] رضایی، [بیژن نامدار] زنگنه، [عبدالحسین] وهاجی، [محمدرضا] نوری و [محمدعلی] هادی [نجف‌آبادی] - آمدند و گزارش نتایج مذاکراتشان را با همتایان عربستانی دادند جمع بندی کردیم و نحوه پیگیری را بررسی‌کردیم.

مصاحبه مطبوعاتی در آمفی‌تئاتر اقامتگاه داشتم؛ حدود دو ساعت طول کشید. به همه سئوالات در مورد همکاری‌های منطقه و دوجانبه با عربستان، بحران عراق جزایر سه گانه و... جواب دادم.

بعد از نماز و ناهار و قبل از آمدن امیرعبدالله، [ولیعهد عربستان] برای ملاقات، جلسه دیگری با همراهان داشتیم. خواسته‌های خودشان را مطرح‌کردندکه من با امیر مطرح‌کنم. در سالن کاخ به آقای ژنرال [حسین] ارشاد، رئیس‌جمهور اسبق بنگلادش برخوردکردم که به تازگی از زندان آزاد شده است؛ احوال‌پرسی‌کردم. گفت، برای چکاپ به عربستان آمده است.

امیرعبدالله آمد. ابتدای جلسه با حضور همراهان بود. کلیاتی صحبت شد؛ منجمله تأیید لزوم تشکیل کمیسیون مشترک و سپس با پیشنهاد ایشان جلسه را با حضور مترجم ما، خصوصی‌کردیم. امیر عبدالله چند نکته را گفت:

1- اهمیت وجود اعتماد در روابط دوکشورکه من هم تأییدکردم.

2- مذاکره‌اش با مصر دربارة تحسین روابط مصر و ایران که سرانجام آقای حُسنی مبارک، [رئیس‌جمهور مصر] اعلان‌کرده، آماده از سرگیری روابط با ایران است‌که‌گفتم، پیگیری می‌کنیم.

3- با آمریکا هم در مورد تجدید رابطه با ایران صحبت کرده است. آمریکایی‌ها گفته‌اند که جهت حرکت رو به اصلاح است. من گفتم، در ایران مخالفت با آمریکا نیرومند است.

4- در مورد عراق‌گفت، صدام‌حسین [رئیس‌جمهور عراق] دروغگو و غیرقابل‌اعتماد است و ممکن است بحران تجدید شود.

4- به خواست من، موافقت‌کرد که 10 هزار حاجی به تعداد حاجیان ایران اضافه شود.

5- گفت، قرار شده‌که درب کعبه‌مکرمه و ضریح حضرت‌رسول (ص) برای من باز شود؛ خواست که خانم‌ها وارد نشوند، زیرا آخوندهای سعودی مخالفت می‌کنند. در مورد متن بیانیه دوکشور در مورد نفت توافق نمودیم. با هم به سوی فرودگاه حرکت‌کردیم. در مسیر، متن بیانیه مشترک خوانده شد و موافقت‌کردیم.

برای بدرقه هیأت، مثل روز ورود، با آوردن شخصیت‌ها و سان، مراسم داشتندکه نشان اهتمام فوق‌العاده است. با هواپیمای بویینگ عربستان، ساعت سه‌ونیم به سوی مدینه پرواز کردیم. در مسیر، برای همراهان مذاکرات خصوصی با امیرعبدالله را نقل‌کردم و به مترجم گفتم، گزارش‌کاملی تهیه‌کنند. بین ریاض و مدینه، از هوا شاهد تعدادی از مزارع کشاورزی با آبیاری تحت فشار بودیم.

در فرودگاه مدینه، نایب امیر و سایر سران منطقه استقبال‌کردند. گفتند، امیر در مرخصی است و به صحرا رفته. پس از کمی استراحت و صحبت، به سوی مدینه حرکت‌کردیم. به محل اقامت رفتیم: هتل «آبروی» در شمال حرم شریف‌که از پنجره اتاق‌های ما، حرم و بقیع پیداست و خیلی باحال است. تا شب در هتل به مطالعه و زیارت و دعا پرداختم. سپس برای مراسم ضیافت شام که نایب‌امیر با حضور مسئولان عمده مدینه برپاکرده بود، به تالار اجتماعات رفتم. کیفیت شام‌شان از غذاهای ریاض بهتر بود.

ضمن شام، سئوالات زیادی از اوکردم. گفت، منطقه مدینه، یک چهارم خاک عربستان، شامل هفت استان و و 400 روستا و ده‌ها مرکز است. بخشی از آب شهر را با 200 کیلومتر لوله‌کشی، از چاه‌ها و بخشی از منبع آب شیرین‌کن‌های ساحل بحراحمر می‌آوردند. جمعیت شهر، یک میلیون و 200 هزار نفر است.

پس از شام به هتل برگشتیم و دسته‌جمعی برای زیارت حرم مطهر رفتیم‌که برای ما خلوت‌کرده بودند. معمولاً شب‌ها این ساعت، حرم را تعطیل می‌کنند و برای ما بازگذاشته بودند. همه همراهان بودند. زیارت، ابتدا در محیط خلوت حرم، بسیار دلنواز و باحال بود. قرار بودکه درب ضریح مقدس را برای ما باز کنند. همراهان به پشت در ضریح هجوم بُردند. آن‌ها می‌خواستند، تعداد محدودی وارد شوند؛ به همین جهت کار به تأخیر افتاد. لذا من برای دیدن بخش جدید ساخته شده حرم رفتم که تقریباً ده برابر مساحت قبلی است. از درون حرم و پشت‌بام و بیرون حرم، بخش‌های مختلف را دیدم. باز و بسته شدن سقف صحن‌های متعدد حرم بسیار جالب و مفید است. هوای مطبوع حرم و زیبایی ساختمان‌ها بسیار قابل توجه است. از پشت نرده‌های بقیع هم سلامی به ائمه‌اطهارکردیم.

خبر دادندکه ضریح آماده ورود است. برگشتیم، درب را گشودند.[1] من و تعدادی از همراهان به داخل ضریح بزرگ رفتیم‌که حاوی قبرهای پیغمبر (ص) و ابوبکر و عمر و... است. حال خوبی داشتم، ولی بقیه همراهان و زن‌ها را هم اجازه ندادند؛ از این جهت دمغ شدم. همراهان گریه می‌کردند، به خصوص مونا، دختر فائزه، خیلی اشک ریخت.

به هتل برگشتیم. با خستگی مفرط خوابیدم. عفت هم کمی دیرتر رسید. از بی‌نظمی همراهان‌که باعث محرومیت خیلی‌ها از ورود به محوطه ضریح شد، ناراحت بود.

 

 

[1]  - یکی از بهترین نقاط مسجد، مدفن رسول خدا (صلی الله علیه وآله) است; پیامبری که محبوب خدا و خلق بوده و میراث گرانبهای اسلام، حاصل تلاش بیست و سه ساله اوست. به هنگام تأسیس مسجد، در کناره شرقی آن، حجره‌هایی برای زندگی پیامبر (صلی الله علیه وآله) و همسرانش ساخته شد که تا حدود نود سال پس از رحلت آن حضرت نیز سرِ پا بود. ابتدا حجره‌ای برای سوده، پس از آن عایشه و در امتداد آن، حجره‌ای برای حضرت فاطمه (علیها السلام) بنا گردید. مورّخان نوشته‌اند که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در همان حجره‌ای که وفات یافت، مدفون شد. بر اساس آنچه که اهل سنّت روایت کرده‌اند، این حجره، همان حجره عایشه بوده که حضرت در آن وفات یافت. احتمال دیگر نیز آن است که رحلت و دفن پیامبر در حجره‌ای در میان حجره عایشه و حجره حضرت فاطمه (علیها السلام) بوده که آن حضرت برای استراحت در آنجا بسر می‌برده و اختصاص به هیچ یک از همسرانش نداشته است. به هر روی، زمانی که پیامبر (صلی الله علیه وآله) دفن شد و سپس ابوبکر و عمر را در کنار آن حضرت دفن کردند، به تدریج میان بخش متعلق به عایشه و این قسمت، پرده (و سپس در روزگار عمر دیوار کوتاهی) کشیده شد. این وضعیت تا زمان توسعه مسجد در عهد ولید، به همان شکل باقی بود. در آن زمان که قسمت شرقی مسجد توسعه یافت، مرقد مطهر در حالی که گرد آن یک پنج ضلعی کشیده شد، داخل در مسجد گردید. گفته‌اند انتخاب پنج ضلعی از آن روی بود که شبیه کعبه به صورت مربع نباشد. به علاوه کسانی که در پشت آن به سوی قبله نماز می‌خوانده‌اند، چون سمت مثلثی آن برابرشان بود، در واقع، عملاً رو به قبر بودن، برای آنان صدق نمی‌کرد. گفتنی است نخستین بار یکی از امرای اسماعیلی مصر با نام ابن ابی الهیجاء، پرده‌ای راکه سوره یــس روی آن کتابت شده بود، روی مرقد مطهّر پیامبر (صلی الله علیه وآله) کشید و از آن زمان به بعد، پرده‌ای که روی آن آیات قرآن نوشته شده بود، روی مرقد مطهّر کشیده  می‌شد. در سال 557، در اطراف مرقد مطهّر، در زیر زمین، به دلیل احتمال نفوذ صلیبی‌ها ـ که بنای حمله و نفوذ از طریق دریای سرخ را داشتند ـ سُرب ریخته شد تا مانع از دسترسی آنان به قبر پیامبر (صلی الله علیه وآله) شود. (2) پس از آن در سال 668 و 694 توسط برخی از سلاطین مملوکی مقصوره‌های چوبی برای حجره شریفه ساخته شد. تا این زمان، زائرانِ قبر پیامبر (صلی الله علیه وآله) در فاصله یک و نیم متری قبر آن حضرت، در اطراف دیواره پنج ضلعی، که عمر بن عبدالعزیز در اطراف قبر کشیده بود، می‌ایستادند و  زیارت می‌خواندند. جمال الدین اصفهانی، در اطراف حجره شریفه ضریح چوبی تا سقف کشید که در آتش سوزی سال 654 سوخت. در همین آتش سوزی بود که سقف حجره شریفه نیز سقوط کرد. مستعصم، آخرین خلیفه عباسی گروهی را برای تعمیر فرستاد و آنان بی آنکه وارد حجره شریفه شوند، سقف را دوباره زدند. در سال 668 بَیبَرْس، دیواره مُشبّکی به صورت ضریح در اطراف این پنج ضلعی، به صورت مستطیل شکل کشید و خانه حضرت زهرا (علیها السلام) نیز داخل آن قرار گرفت و  محدوده‌ای تا محراب تهجّد را داخل این مقصوره کرد. از این زمان به بعد، دسترسی مردم به قبر دورتر شد، خانه حضرت زهرا (علیها السلام) از مسجد به داخل این مقصوره افتاد و ستون مربعة القبر نیز از دسترس مردم خارج شد. علت نامگذاری آن به مربعة القبر، واقع شدن آن در زاویه شمال غربی ضریح قبر پیامبر (صلی الله علیه وآله) است. محدوده حجره طاهره، که مرقد منسوب به فاطمه زهرا (علیها السلام) و خانه ایشان در داخل آن قرار دارد، 240 متر (16 متر طول و 15 متر عرض) مساحت دارد که ضریحی مطلاّ در اطراف آن کشیده شده است. برای ضریح چهار در ساخته شد; یکی در سمت جنوب، یعنی قبله که نامش «باب  التوبه» بوده، دیگری در سمت غرب آن که «باب الوفود» بوده و در نزدیکی اسطوانة السریر قرار داشته، دیگری «باب فاطمه» در دیواره شرقی حجره قرار داشته و چهارم «باب تهجّد» که در سمت شمال است. پس از آن، در روزگار سعودی، هیچ تغییری جز تعمیرات موقت در حجره شریفه انجام نشد و همچنان به همان صورت نخست باقی مانده است. افزون بر مرقد مطهّر پیامبر (صلی الله علیه وآله) در بخش شمالی آن، محلّی به عنوان قبر فاطمه زهرا (علیها السلام) وجود دارد. این محل بنا به نقل‌هایی است که معتقد است حضرت در خانه خودش مدفون است. روایاتی نیز دفن آن حضرت را در بقیع می‌دانند که اهل سنت بیشتر به پذیرش این روایات تمایل دارند. همان گونه که گذشت، در جمع، چهار درِ بیرونی، برای حجره شریفه تعبیه شده است; نخست درِ جنوبی که تاریخ سال آن 1026 هجری است. در شمالی که باب التهجّد نام دارد و روبروی محراب تهجّد است. در شرقی که به باب فاطمه (علیها السلام) نامبردار است و روی آن اشعاری نوشته‌اند. در غربی که به باب النبی مشهور است. اکنون کسی که در حال خروج از مسجدالنبی، از سمت باب البقیع ـ جنوبی‌ترین درِ دیوار شرقی مسجد ـ است، در سمتِ چپِ خود حجره شریفه را می‌بیند. در این قسمت، سه قوس یا به عبارتی طاق نما هست که به ترتیب در برابر قبر پیغمبر (صلی الله علیه وآله) ابوبکر و عمر می‌باشد. بالای آن این آیه شریفه نوشته شده است: «إِنَّ الَّذینَ یغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللهِ أُولئِک الَّذینَ امْتَحَنَ اللهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوی لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِیمٌ». روی یکی از این ستون‌ها، دست راست شخصی که روبروی قبر پیامبر (صلی الله علیه وآله) ایستاده، این شعر دیده می‌شود:

یا خَیر مَنْ دُفِنَت بالقاعِ أعْظمُه                   فطاب من طیبهنّ القاعُ و الأکم

نیز روی ستون سمت چپ شخصی که روبروی قبر پیامبر (صلی الله علیه وآله) ایستاده، این بیت شعر نوشته شده است:

نَفْسی الفِداء لِقَبْر أَنْتَ ساکنُهُ                    فِیهِ الْعِفافُ وَ فِیهِ الجُودُ و الکرَم

 

ویدئوها

تصاویر ضمیمه