خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۷۶ / کتاب «سردار سازندگی»
چرا هاشمی مذاکره دو نفره با رهبری را کوتاه کرد؟!
یکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۷۶ // ۱ رجب ۱۴۱۸ // ۲ نوامبر ۱۹۹۷
[آقای صلاح زواوی]، سفیر فلسطین و معاونش آمدند. پیشنهادهایی داشتند، از قبیل اینکه اسم [اجلاس سران سازمان] کنفرانس اسلامی را «قدس» بگذاریم و اینکه نمایشگاهی برای فلسطین در سفارت یا کنار اجلاس داشته باشد و اینکه در این سفرهای سران، سعی شود تیرگی روابط با الجزایر، مصر و امارات ترمیم شود و اینکه ایران به جای مخالفت مطلق با صلح، طرح قابل قبول جهان امروز، با توجه به شرایط فعلی بدهد. گفتند، فعلاً نمیشود حذف اسراییل را جا انداخت.
آقای [ولیالله] چهپور آمد. در بنیاد مستضعفان به عنوان بازرسکار میکند. از آقای [مرتضی] محمدخان که در زمان ریاست گمرک به او توجه نکرده و اشکالات گمرک را هم حل نکرده، گله و انتقاد داشت و از رکود ناامنی اقتصادی جاری اظهار نگرانیکرد.
آقای [غلامعلی] شهرکی آمد. به دستور آقای خاتمی، [رئیسجمهور]، از معاونت کشاورزی کنار گذاشته شده و به عنوان مشاورکار میکند؛ گلهمند است و از جریان حذف مدیران در دولت جدید و به خصوص از حذف نیروهای حساس و صمیمی شیعه در سیستان و بلوچستان انتقاد شدید دارد و از من خواست که برای هدایت نیروهای جریان ناموفق، اقدام کنم.
آقای موسوی، شهردار منطقه ۳ آمد. از برخوردهای اخیر با شهرداریها و مشکلاتی که از این ناحیه پیش آمده و خواهد آمد، شدید عصبانی و ناراحت است و پیشنهادهایی برای حل داشت.
عصر آقای [قدرتعلی] حشمتیان، نماینده سُنقُر آمد. از من به خاطر کارهای عمرانی در سنقر از قبیل گاز و راه و بیمارستان و مجوز دانشگاه تشکر نمود و خواست که به جریان مستقل نمایندگان مجلس که خود ایشان جزو سران آنهاست و گفت پنجاه نفرند، کمک کنم.
دکتر [علیاکبر] ولایتی، [مشاور رهبری در امور بینالملل] آمد. درباره وضع سیاست خارجی و مواضع کشورهای مختلف و سخنرانی رهبری در اجلاس سران و مشکلات اقتصادی و سیاسی در دولت جدید و نیز تحرک نیروهای همفکرشان صحبتکردیم. از من انتظار دخالت دارند. آقایان مهندس [اصغر] صادقی، [سیدمحمدحسین] عصار و مهندس جهرمیزاده از انجمن حجتیه آمدند. از فشارهای وزارت اطلاعات شکایت نمودند و استمدادکردند. به آقای [علی] آقامحمدی، [رئیسکمیته عراق]، تلفنی گفتم که به خواست آقای [محمدباقر] حکیم، در خصوص حضور بیشتر در شمال عراق توجه شود.
شب میهمان رهبری بودم. ایشان روزه بودند. همراه افطار ایشان، شام خوردم. کمی هم خسته و کسل بودند. مذاکرات را کوتاهکردیم. درباره آییننامه مجمع [تشخیص مصلحت نظام] و احضار شهردار تهران به دادگاه، سخنرانی در اجلاس سران کنفرانس اسلامی و [بازگشت] سُفرای اروپایی و وضع عراق با مشاجرهای که با آمریکا پیشآمده، سفر رئیسجمهور چین به آمریکا و مسئله ایران و سفر زوار ایران به عراق مذاکرهکردیم.