خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۷۶/ کتاب « انتقال قدرت»

خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۷۶/ کتاب « انتقال قدرت»

داغ شدن خاطره نویسی پس از انتشار اولین جلد از خاطرات هاشمی رفسنجانی.

  • یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۷۶

یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۷۶//  ۱۱ جمادی‌الاول ۱۴۱۸//  ۱۴ سپتامبر ۱۹۹۷

 

آقای صادق خرازی، [نماینده رئیس‌جمهور و مسئول برگزاری اجلاس سران] آمد. گزارش پیشرفت کار برای مهیاکردن امور اجلاس سران سازمان کنفرانس کشورهای اسلامی را داد. قبلاً از جانب من و اکنون از جانب آقای خاتمی، حکم دارد. مشکلی نمی‌بیند و می‌گوید تا تاریخ اجلاس، همه چیز حاضر خواهد شد؛ به شدت به سیاست‌های من ابراز وفاداری می‌کند و نگران از عدم ادامه آن است. خواست که من هم ضیافتی برای سران ترتیب بدهم.

آقای [محمدرضا] موالی‌زاده، نماینده اهواز آمد. سوغات سفر عُمره، یک جانماز هدیه آورد. گفت، بعد از انتخابات [ریاست‌جمهوری]، ترکیب افراد خطوط در مجلس عوض شده است. گفت، می‌خواهند استاندار خوزستان را با فشار ستاد انتخابات آقای خاتمی و هواداران، عوض کنند و پیشنهاد داشت که در استان دیگر مشغول شود.

آقای [محمدجواد] حجتی کرمانی آمد. به نحوه تبلیغات صداوسیما اعتراض دارد و پیشنهاد می‌کرد، برای پاسخ به افکار عمومی، بعضی از ائمه جمعه را که در انتخابات موضع صریح به نفع آقای ناطق [نوری] گرفته و شکست خورده‌اند، عوض‌کنند. برای تحصیل وام و کمک برای چاپ خاطراتش استمداد می‌کرد. بعد از انتشار خاطرات من، بعضی‌ها به فکر افتاده‌اند که از آن سبک پیروی کنند. گفت بین نظرات رهبری و رییس‌جمهور، خیلی اختلاف به نظر می‌رسد.

فاطی آمد. نامه آقای [کمال] خرازی و پیگیری‌های وزارت امور خارجه را آورد. آن‌ها خواسته‌اند، خانم‌های آمریکایی به ایران دعوت شود. گله داشت از اینکه بعد از شروع مخالفت، خودشان را بی‌اطلاع و بی‌ارتباط معرفی کردند.

عصر به فرودگاه [مهرآباد] رفتیم. عفت و فاطی و یاسر و بچه‌ها همراهند. به سوی مشهد پرواز کردیم و غروب رسیدیم. استقبال رسمی بود. با آقای [عباس واعظ] طبسی، [تؤلیت آستان قدس رضوی]، به تالار پذیرایی حرم رفتیم. جمعی از علما را هم دعوت کرده بودند. مقداری دربارة اوضاع حوزه مشهد مذاکره‌کردیم و شام خوردیم. پس از زیارت حرم خوابیدم.