سهشنبه 18 شهریور 1376 // 6 جمادیالاول 1418 // 9 سپتامبر 1997
جامعه وعاظ تهران آمدند. آقای [محمد] مؤمنی شهمیرزادی گزارش داد. از نقش من در انقلاب و دفاع و سازندگی تجلیل نمود و لوح تقدیر جامعه وعاظ را تقدیم کرد. من دربارة نقش بنیانی روحانیت در جامعه و نقش رهبری و ولایت صحبتکردم و توجه دادم به توطئههایی که برای تضعیف ولایت و روحانیت در جریان است و دفاع کردم.[1] پریشب رهبری انتظارشان را در مورد دفاع از این تهاجم به من ابرازکردند.
آقای [حسن] شفتی، مدیرعامل [شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی] هما آمد. از حمایتها با اغراق تشکرکرد و گفت، اکنون وقت زیادی صرف خواندن کتابهای من میکند و اینکه آقای ترکان، در اواخر کار خود حاضر نشده خرید هواپیماهای ایرباس را تصویب کند. از من خواست که برای تأمین این نیاز کمک کنم.
آقای خلیلیان، سرپرست استانداری تهران آمد. گفت، محتمل است نامزد استانداری هم شود و در این خصوص نظر من را خواست. عصر تیمسار [علی] شمخانی، [وزیر دفاع] آمد. از عدم آشنایی آقای خاتمی، نسبت به مسائل اقتصادی و نیز عدم اقدام مناسبی در سیاست خارجی که ممکن است پس از ماهعسل کوتاه دولت، انتقادات باعث دلسردی مردم و ضعف دولت شود، اظهار نگرانی کرد. گفت، آقای خاتمی بیش از حد به نظرات آقای [محمد] باقریان، [دبیرکل سازمان امور اداری و استخدامی]، متکی است که او هم خام است. از اینکه در حکم رهبری، برای فرمانده نداجا [= نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی]، به خدمات مؤثر او در نیروها توجه نشده، گلهمند است.
آقای [رضا] امراللهی آمد. گله کرد، از اینکه آقای خاتمی، عدم معرفی او را منتسب به نظر رهبری کرده و گفت، به خاطر عدم تخصص آقای [غلامرضا] آقازاده، [رئیس سازمان انرژی اتمی] برای این سمت، متخصصان دلسردند. عصر با هماهنگی دفتر رهبری، حکم دبیری آقای محسن رضایی، [برای مجمع تشخیص مصلحت نظام] نوشته شد. برای ترک سپاه، لازم بود که مسئولیتی در رابطه با من یا رهبری داشته باشد.