خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۷۶/ کتاب « انتقال قدرت»

خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۷۶/ کتاب « انتقال قدرت»

پیشرفت‌های استان کردستان در دوران سازندگی از زبان استاندار ** گلایه علی فلاحیان از دفتر رهبری و ناطق نوری

  • سه شنبه ۱۱ شهریور ۱۳۷۶
تصمیم محسن رضایی برای بیرون رفتن از سپاه

 سه‌شنبه 11 شهریور 1376 // 30 ربیع‌الثانی 1418 // 2 سپتامبر 1997

 

جمعی از مسئولان دفتر نشر فرهنگ اسلامی آمدند. این انتشارات، قبل از انقلاب، از اموال مرحوم [ابوالفضل] تؤلیت، [نایب‌التؤلیه وقت آستان حضرت معصومه (ص)]، با تأیید خود من و به کمک آقایان [محمدجواد] باهنر و [علی‌گلزاده] غفوری و [سیدمحمد] بهشتی تشکیل شده است. آقای [عباس] ملکی، [مدیرعامل دفتر نشر فرهنگ اسلامی]، از توفیقات زیاد در نشر تعداد زیادی کتاب و با تیراژهای بالا و ارزان‌تر از دیگران گزارش داد.

آقای [رضا] زواره‌ای، [رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک] آمد. از تصفیه‌های وسیع در دستگاه‌های دولتی و حاکمیت کامل چپ اظهار نگرانی کرد و از اذیت‌هایی که گروه حقانی در قوه قضاییه، نسبت به اقوامش و خودش در سازمان ثبت اسناد و طرح کاداستر [= محدوده‌بندی مِلکی] دارد، شکایت نمود.

[آقای محمدرضا رحیمی]، استاندار کردستان آمد. گزارشی از پیشرفت‌های استان در دوران سازندگی داد و از عدم تداوم سازندگی در دولت جدید و نیز از احتمال حدوث بحران در کشور اظهارنگرانی کرد و برای ماندن یا استعفا مشورت کرد. گفتم تا عزل نشده، بماند. آقای [غلامرضا] آقازاده، تلفنی دربارة پذیرفتن مسئولیت سازمان انرژی اتمی که از سوی آقای [سیدمحمد] خاتمی، [رئیس‌جمهور]، پیشنهاد شده است، مشورت‌کرد؛ تأیید کردم که بپذیرد.

عصر آقای محسن رضایی، [فرمانده کل سپاه پاسداران] آمد. تصمیم گرفته از سپاه بیرون بیاید و برای شغل جدید صحبت شد. آقای [علی] فلاحیان آمد. از آقای ناطق [نوری، رئیس‌مجلس] که نامه تأیید بیش از 200 نماینده را از ایشان از تریبون مجلس نخوانده ، گله کرد و نیز از دفتر رهبری گله‌مند بود که مرتب گزارش‌های منفی از ایشان به رهبری می‌دهند و ذهن ایشان را خراب کرده‌اند و نیز از کم‌تجربگی آقای [قربانعلی] دُرّی [نجف‌آبادی، وزیر اطلاعات]، در اطلاعات اظهارنگرانی کرد. از قوه قضاییه نیز به خاطر فشار روی بستگانش گله داشت و گفت مایل است کار فرهنگی داشته باشد.

در گزارش‌های خارجی، هنوز مسأله مرگ پرنسس دایانا (1) در صدر اخبار است. عفت خبر از رضایت فاطی در معالجه‌اش داد؛ به زودی برمی‌گردد.

***************************************************

1-  دایانا، شاهدخت ولز (به انگلیسی: Diana, Princess of Wales) (دایانا فرانسس اسپنسر (به انگلیسی: Diana Frances Spencer); زاده 1 ژوئیه 1961 – درگذشته 31 اوت 1997) همسر اول چارلز، شاهزاده ولز، بزرگترین فرزند و ولیعهد ملکه الیزابت دوم بود.

او برای فعالیت هایش در زمینه جمع آوری پول برای خیریه های بین‌المللی و همچنین به عنوان یک شخصیت برجسته و مشهور در قرن بیستم شناخته شده بود. ازدواج او با شاهزاده ولز در تاریخ 29 ژوئیه 1981 در کلیسای جامع سنت پل برگزار شد که مخاطبانی جهانی داشت و به وسیله بیش از 750 میلیون نفر تماشا شد. با این ازدواج او القاب شاهدخت ولز، دوشس کورنوال، دوشس رافیسی و کنتس چِستِر را به دست آورد. ثمره این ازدواج دو پسر بود، شاهزادگان ویلیام و هری، کسانی که در ردیف رسیدن به تاج و تخت بریتانیا دوم و چهارم هستند.

دایانا در یکی از خانواده های اشرافی انگلیس با دودمانی سلطنتی متولد شد. وی با اعلام نامزدی اش به چهره ای جهانی مبدل شد. او برای کارهای خیرخواهانه به رسمیت شناخته شده بود و از سال 1989 تا زمان مرگش، رئیس بیمارستان تخصصی اُرموند بود. دایانا در دوران ازدواجش و پس از آن به عنوان چهره برجسته مطبوعات باقی‌ماند و ازدواج او پس از 15 سال با طلاقی در تاریخ 28 اوت 1996 به پایان رسید. توجه رسانه ها و مطبوعات جهان برای آخرین بار در تاریخ 31 اوت 1997 به دایانا جلب شد، روزی که او در یک تصادف رانندگی در پاریس کشته شد.