چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۷۶// ۱۲ صفر ۱۴۱۸// ۱۸ ژوئن ۱۹۹۷
[آقای اسحاق جهانگیری]، استاندار اصفهان آمد. از نتایج انتخابات [ریاستجمهوری] ابراز خوشحالی کرد و از من خواست که از آقای خاتمی حمایت کنم. معتقد است، دچار مشکل خواهد شد. [آقای محمدرضا رحیمی]، استاندار کردستان آمد. از خودش دفاع کرد و شرحی از خدمات عمرانیاش برای کردستان داد؛ درست میگوید. اتهام حمایت از آقای ناطق [نوری] در انتخابات را تکذیب کرد و برای اعطای نشان پیشنهادی وزارت کشور تأکید داشت. کتابهای تهیه شده راجع به سفرم [به کردستان] را آورد.
سفیر جدیدمان در بنگلادش آمد و برای سیاست کار خودش کسب نظر کرد. آقای [محمد محمدی] ریشهری آمد. از نتیجه انتخابات [ریاستجمهوری] ناراحت است و به شدت از نحوه تبلیغات جناح آقای ناطق [نوری] و خرجکردن همه چهرههای روحانی و نهادها و...گلهمند است. برای دانشکده حدیث استمداد کرد. گفت، قبل از انتخابات، خواب دیده است که ازدواج با دختری برایش مطرح بوده و کسی به او گفته که این دختر ازدواج خواهد کرد، ولی نصیب تو نمیشود. خودش تعبیر کرده که در انتخابات برنده نمیشود. از صداوسیما خیلی عصبانی است و گفت، روحیه افرادی مثل آقای [عبدالله] جوادیآملی و [محسن] قرائتی که وادار به حمایت از آقای ناطق [نوری] شدند، بد است.
برای آبراه بین خزر و خلیج فارس جلسه داشتیم. مدیران جهاد [سازندگی] گزارش دادند، ولی مطالعات ناتمام است؛ از عهده سؤال اقتصادی بودن طرح برنمیآیند. عصر جلسه هیئت دولت با مصوبات، منجمله اساسنامه بنیاد شهید داشتیم.
سپس عبدالحلیم خدام، [معاون رئیسجمهور] و فاروق الشرع، [وزیر امور خارجه سوریه] آمدند و پیام حافظ اسد را آوردند. درباره روابط با عراق توضیح دادند و درباره برداشت من از سیاست ترکیه در مورد عراق و اسراییل سؤال کردند. قرار شد، با کشورهای دیگر عربی برای فشار بر ترکیه، جهت انصراف از همکاری با اسراییل، هماهنگی کنند. دکتر ولایتی، [وزیر امور خارجه]، برای خداحافظی سفر به آمریکا و روسیه آمد.