سهشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۷۶ // ۱۶ ربیعالثانی ۱۴۱۸ // ۱۹ آگوست ۱۹۹۷
در گزارشها باز هم مسأله ایستگاه میر روسیه مورد توجه استکه با خاموششدن کامپیوتر مرکزی، کنترل آن از دست سرنشینان خارج شده و به دورخود میچرخد.
تا ساعت ساعت ده و نیم گزارشها را دیدم. جمعی از کسانی که برای تنظیم و نشر آثار من با دفتر نشر معارف انقلاب کار میکنند، آمدند. نمایشگاه کوچکی بود که بازدید کردم. سپس گزارش محسن را شنیدیم که برای خاطرات، خطبهها، سخنرانیها، پیامها و سفرها، هر یک جمعی جدا کار میکنند، ولی از جمع همکاران در قم که روی تفسیر و کلید قرآن و زندگی ائمه کار میکنند، کسی را دعوت نکرده بودند. من هم صحبت کردم و منافع کار را گفتم و راهکارهایی را مطرح کردم.
آقای [محمود] واعظی آمد و برای ماندن در وزارت امور خارجه و نیز درباره تشکیل حزب با همکاری جمعی از همفکران مشورت کرد و نیز از آثار برخی مواضع رهبری منجمله همین بحث اموال بادآورده، با شیوهای که دستگاه قضایی و [روزنامه] کیهان عمل میکنند، اظهار نگرانیکرد و گفت، مدتی است که اروپاییها دیگر مسأله مراجعت سفرا را پیگیری نمیکنند.
آقای [ابوالقاسم] وافی آمد. گزارشی داد از همکاریهایی که با قوه قضاییه در نظارت سرّی دارد و نیز همکاری با وزارت کشور در رابطه با علما و ائمه جمعه و نیز با رهبری در مسائل بیمه و شهریه طلاب و از ضعف عملکرد شورای ائمه جمعه و دفتر رهبری اظهار نگرانی کرد و از من خواست که کمک نمایم.
عصر جمعی از آزادگان آمدند. آقایان [علیاکبر] ابوترابی، [نماینده ولیفقیه در امور آزادگان] و [عباسعلی] وکیلی، [رئیس ستاد رسیدگی به امور آزادگان] گزارش دادند و تندیس و لوح سپاس به من هدیه کردند. من هم درباره آزادگان و خدماتی که به آنها شده صحبت کردم.
خانوادههای آقایان [مرتضی] شاپوریان، [غلامرضا] قُبه و [محسن] قمصری از [مدیران] شهرداری [تهران] آمدند. شرح بازداشت شوهرانشان را دادند؛ تأثرآور است. از من برای نجاتشان کمک خواستند. مردمی متدین و انقلابی و با سوابق خوب هستند و این اقدام را سیاسی و خطی میدانند و به خاطر رهبری صبر میکنند. دلداریشان دادم. در طول روز مقداری به مذاکرات مجلس درباره دولت جدید گوش دادم.