چهارشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۷۶ // ۲ ربیعالثانی ۱۴۱۸ // ۶ آگوست ۱۹۹۷
در مسیر به دفتر کوشک رفتیم. آماده شده و استخر (1) و حیاط آن را بهتر کرده و اطراف هم به خاطر ادامه ساختمان میهمانسرای دولت شلوغ است. ترجیح میدهم که فعلاً به آنجا نرویم.
پس از دیدن گزارشها و روزنامهها، مطابق معمول هر روز، ملاقاتیها را پذیرفتم. اخوی محمد برای تکمیل کارهای مانده از سابق آمد. جلد اول کتاب «سیمای سازندگی» را آورد. نهاد [ریاستجمهوری] تهیه کرده و کار خوبی است. در مورد پذیرش معاونت اجرایی صحبت کرد؛ هنوز قطعی نیست.
آقای مسیح مهاجری، [مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی] آمد. درباره ترکیب کابینه نظرم را خواست و در مورد پذیرش مشاورت آقای [سیدمحمد] خاتمی مشورت کرد و از بیاعتمادشدن بعضی از مسلمانان خارج به خاطر اهتمام رهبری به شیعه و زبان فارسی با داشتن عنوان «ولی امر مسلمین» اظهار نگرانی کرد و خواست که برای جذب آنها اقدامی بکنیم و نیز درباره تأسیس حزب و کار فرهنگی از من انتظاراتی دارند.
آقای [علیمحمد] بشارتی، [وزیر کشور]، با معاونان برای گزارش کار خود و تشکر از من آمدند. نشان آقای [غلامحسین] بلندیان، [معاون امنیتی وزارت کشور] را که قبلاً فرستاده بودیم، برای گرفتن عکس، دوباره دادم. آقای [علی] قیامتیونکه قبلاً در برنامه موشکی با محسن کار میکرده، من را پدر موشکی ایران نامید و اظهارتأسفکردکه این قابل تبلیغ نیست.
عصر [آقای غلامحسین کرباسچی]، شهردار تهران آمد. شکایت شدید دارد، از کارهای ایذایی دادگستری تهران نسبت به مدیران شهرداری و از من خواست که از طریق رهبری مشکل را حل کنم. گفت آماده است کنارهگیری کند که دست بردارند. آقای [عبدالله] نوری آمد. از گروههای تند در [سازمان] بازرسی کل [کشور] و دادگستری و [وزارت] اطلاعات و ستاد احیاء امر به معروف و دفتر رهبری انتقاد داشت.
آقای امیری آمد. ضمن شمردن سوابق خود، خواستار کمک برای ارجاع وزارت آموزش و پرورش به خودش شد. فاطی برای او وقت گرفته بود. آقای [محمد] خزاعی، نماینده ما در بانک جهانی آمد. گزارش کار داد و از تأثیر مثبت انتخابات ایران در افکار عمومی آمریکا و از نقش [شبکه خبری] سیان ان در تبلیغ آن گفت. دکتر [حسن] روحانی، [دبیر شورای عالی امنیت ملی] آمد. درباره کابینه و مجلس و دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و تأسیس حزب و پیش بینی وضع آینده و مسائل فراوان دیگر صحبت کردیم.
****************************************************
1- غلامعلی رجایی در کانال تلگرامی خود نوشت: «این روزها با دسته گل به آب دادن برخی با آن نوشته کنایهدار ابلغ از هر تصریح! درباره محل مرگ آیتالله هاشمی دوباره این بحث نقل هر مجلس و محفل شده است و جالب اینکه به نوعی در دعای عرفه تهران هم با همان رویکرد که سرانجام روحانی همان سرانجام هاشمی است، بدان پرداخته شد!
نکتهای که برای اولین بار من برای رسوایی دروغگویان امروز با انتشار این عکس افشا میکنم اینکه اساسا این استخر کوچک در گوشهای از کاخ سعدآباد که هاشمی هفتهای دو بار به آن مراجعه داشته اساسا در زمان طاغوت وجود خارجی نداشته چه برسد به اینکه استخر اختصاصی فرح باشد!
اما ماجرای این محوطه تبدیل به استخر شده هم شنیدنی است که من از قول دکتر غلامرضا جوادی که اجرا کننده این طرح بوده نقل میکنم. ایشان در همان روزهای درگذشت هاشمی به من میگفت آقای هاشمی از استخری که در ریاستجمهوری درست کرده بود استفاده میکرد. بعد از اینکه احمدینژاد رییس جمهور شد عملا دسترسی آقای هاشمی به آنجا مشکل شد و ما این محوطه کوچک را برای ایشان در سعدآباد آماده کردیم.
عماد نوه آقای هاشمی هم میگفت مردم از پشت این محوطه استخر شده! رد میشدند و نمیدانستند حاج آقا پشت این دیوار مشغول شناست. عماد میگفت اگر کسی از پشت دیوار سنگی پرت میکرد به سقف این محوطه میافتاد!
امروز در مصاحبه با خبرنگار روزنامه آرمان ضمن این توضیحات گفتم اینقدر جاعلان این خبر دروغ کوتاه عقلند که با ساخت این خبر دروغ و پخش آن فکر میکنند استخر فرح از استخر شاه جدا بوده!! و لابد فرح اینقدر زورش به شاه نمیرسیده که بتواند در استخر او شنا کند و لذا در گوشهای از کاخ سعدآباد دستور داده برایش استخر، اختصاصی بسازند!! و بناچار در این منقطه نسبتا پرت از کاخ و نشیمنش با شاه شنا میکرده است! خدایا به هر کس عقل ندادی چه دادی!!»