سهشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۷۶ // ۱ ربیعالثانی ۱۴۱۸ // ۵ آگوست ۱۹۹۷
تا ساعت ۱۰ صبح در دفتر کار مطالعه گزارشها را داشتم. آقای حسین مرعشی، [نماینده کرمان] آمد و نتیجه مذاکرات با رهبری در مورد وزارت کشور آقای [عبدالله] نوری را پرسید. گفتم آمادگی دارند که بعد از شروع کار مساعدت کنند، ولی به عنوان شرط تغییر فرمانده و رئیس حفاظت اطلاعات ناجا نمیپذیرند.
دکتر [حسن] حبیبی آمد. راجع به نشان صحبت شد. آقای خاتمی پیشنهاد داده که نشان «جمهوری» را در مراسم امروز به من بدهد، ولی تردیدهایی در مصلحت بودن هست و پیشنهاد شده متقابلاً من هم نشان به ایشان بدهم. مطابق قانون، رؤسای جمهور به محض احراز اکثریت آراء استحقاق دریافت نشان دارند که من از دو دوره کارم نگرفتم؛ سرانجام پس از مشورت، ترجیح دادند که عمل نشود.
مراسمی برای تودیع داشتیم که وزرا و مشاوران و معاونان و جمعی از مدیران بودند. دکتر حبیبی و من و آقای خاتمی صحبتکردیم. در جلسهایکه قبل از مراسم داشتیم، آقای خاتمی، [رئیسجمهور]، شرح مذاکراتش را با آیتالله خامنهای در مورد وزارت اطلاعات گفت که به نحوی به راه حل دست یافتهاند.
ظهر آقای [سیدمحمد] غرضی آمد. از آقای حسین مرعشی گله کرد که گویا به آقای خاتمی در مورد ایشان گزارش منفی داده است. گفتم توضیح میخواهم، ولی خودش اضافه کرد که آقای میرحسین موسوی گفته، آقای غرضی وزیر دولت نیست، خودش دولت مستقل است و علاوه بر آن در زمان وزارت آقای خاتمی، در جلسات دولت، معمولاً اختلاف نظر و تقابل داشتهاند. تا عصرکارها را انجام دادم. به مصاحبه ویدیویی سارا [دختر فاطی]، درباره گذشتهام جواب دادم.