سهشنبه ۷ مرداد ۱۳۷۶ // ۲۳ ربیعالاول ۱۴۱۸ // ۲۹ جولای ۱۹۹۷
ساعت ششو نیم صبح به سوی رشت پرواز کردیم. محسن و مهدی و یاسر و فاطی و آقایان زنگنه، [وزیر نیرو]، میرزاده، [رئیس سازمان برنامهوبودجه]، غرضی، [وزیر پُست و تلگراف و تلفن]، ترکان، [وزیر راه و ترابری] و [علی] لاریجانی، [رئیس سازمان صدا و سیما]، همراه بودند. پس از استقبال رسمی در فرودگاه رشت، به محل پایانه رشت رفتیم. بعد از توضیحات مهندس ترکان، مهندس حلوایی، [معاون فنی وزارت راه] و سعیدینژاد، [رئیس سازمان حمل و نقل و پایانهها]، از طرحهای پایانهها و اتوبان رشت ـ قزوین- از آستارا تا گرگان- و اعطای لوحهای تقدیر و تندیسهای سپاس و گزارش مهندس غرضی از طرحهای مخابرات و پُست، من نیز در اهمیت پایانهها و مخابرات صحبت کردم.(1)
به نیروگاه سیکل ترکیبی رفتیم. پس از بازدید، در مراسمی به صحبتهای آقای زنگنه، آقای وکیلی و آقای لاریجانی درباره نیروگاه و طرحهای آب استان گیلان، من جمله سدهای استور، شفارود و پلهرود و کانال آب سراسری- از آستارا تا رامسر- و نیز ۱۱۷ طرح برای بیمارهای خاص گوش دادیم. من هم درباره این سه موضوع حرف زدم (2) و لوح تقدیری به آقای لاریجانی دادم و لوح سپاس گرفتم. از نمایشگاه چند کارخانه به بهرهبرداری رسیده بازدید کردم.
به فرودگاه [رشت] رفتیم. به تقاضای [آقای صادق احسانبخش]، امامجمعه، ۱۰۰ میلیون تومان برای تعاونی مسکن طلاب کمک کردم. به سوی فرودگاه ساری پرواز کردیم. ناهار را در راه خوردیم. پس از استقبال و خوشامدگویی توسط دختران شهدا، در پاویون نماز خواندیم و کمی خوابیدم. از فاطی خواستم به خاطر ضعف و کسالتش، به همراه ما به ترکمندشت نیاید. یاسر هم به خاطر فاطی ماند.
با هلیکوپترها به دشت گرگان و گنبد پرواز کردیم. در راه مهندس کریمی توضیح داد که چگونه در گذشته رود اترک از مسیرش در ایران منحرف شده و تمامش به ترکمنستان میرفته و چگونه مجدداً مسیر را اصلاح کرده و اکنون سهم ما -۵۰ درصد- به ایران میآید و با ساخت سد آلاگل، تمامی آبهای فصلی در دریاچه سد که ۱۵۰ میلیون مترمکعب آب گنجایش دارد، ذخیره میشود و هزاران هکتار زمین را مشروب میکند وهزارهکتار استخر پرورش ماهی را آب میدهد.
در محل سد فرود آمدیم. پرده از لوح افتتاح برگرفتم و شیرهای خروج آب را باز کردیم. از منظره ورود آبها به کانال لذت بردیم و فیلم و عکس گرفتند. در مراسم، گزارش مهندس زنگنه را شنیدیم. فقط ۵/۲ میلیارد تومان هزینه سد شده و این همه برکت دارد؛ چیزی شبیه چاه نیمههای زابل است. من هم در مورد ساخت این سد و تأثیر فراوانش در عمران منطقه صحبت کردم و اظهار امیدواری نمودم که کانال سراسری مازندران اجرا شود و آب کافی به این دشت بیاید و همه ۳۰۰ههزارهکتار زمین بایر و موات احیا شود. علمای سنی و شیعه جمع بودند و خیلی قدردانی کردند.
به سوی کارخانه کاغذسازی چوب و کاغذ مازندران پروازکردیم. ساعت ۵ بعد از ظهر رسیدیم. بلافاصله برای دیدن وضع جنگلهایی رفتیم که چوب از آن برمیدارند. توضیحات مهندس نعمتزاده و مهندس هزارجریبی را برای کیفیت بهرهبرداری از جنگل و نوسازی جنگل با غرس درختان مناسب و ایجاد راهها در جنگل و نحوه انتقال و تقسیم چوبها برای مصارف گوناگون و نقالههای انتقال چوبها شنیدیم.
سپس در کارخانه توضیحات شنیدیم. بیش از ۵۰۰ میلیون تومان هزینه ارزی داشته و ۱۷۵هزارتُن کاغذ تولید میکند که ۹۰ هزارتُن برای چاپ تحریر و روزنامه و بقیه برای مقوا است. سپس از بخشهای مختلف دیدن کردیم؛ تمیزشدن چوبها و خُرد شدن و پخته شدن و سایر مراحل تا تبدیل به کاغذ. اگر امروز بخواهیم چنین کارخانهای بسازیم با توجه به رشد صنایع در ایران، ارزبری خیلی کمتری دارد.
خط مقوا به محصول رسیده و خط دیگر آماده است. امروز نتوانسته بودند راه بیندازند. در مراسم، گزارش مدیر سازمان صنایع ملی و آقای نعمتزاده را شنیدیم. لوح تقدیر دادیم و تندیس سپاس دریافت کردیم. درباره اهمیت صنایع کاغذ و لزوم ادامه تا خودکفایی صحبتکردم. (3)
به فرودگاه ساری رفتیم و به سوی تهران پرواز کردیم. محسن خبر داد که امروز در حالی که او ما را همراهی میکرده است، اعظم به بیمارستان رفته و پسر سوم او را وضع حمل کرده است. خیلی خسته بودم. مستقیم به دفترم رفتم ساعت یازده و نیم شب رسیدیم. مقداری اسناد را برای برنامه بازدید از صداوسیما مطالعه کردم. عفت، تلفنی اظهار ناراحتی کرد که چرا به خانه نرفتم.
**********************************************
1- متن کامل سخنرانی در همین سایت در دسترس محققان و علاقمندان است.
2- متن کامل سخنرانی در همین سایت در دسترس محققان و علاقمندان است.
3- متن کامل سخنرانی در همین سایت در دسترس محققان و علاقمندان است.