جمعه ۲۷ تیر ۱۳۷۶ // ۱۲ ربیعالاول ۱۴۱۸// ۱۸ جولای ۱۹۹۷
در منزل بودم. وقت با استراحت و مطالعه و دیدار با بستگان گذشت. درباره آثار اقتصادی، فنی و فرهنگی جاده ابریشم[1] مطالعه کردم. پیش از ظهر [خانم عالیه روحانی]، همسر شهید مطهری آمد. استمداد کرد برای ماشین و چند نمونه از اشعاری که خودش سروده خواند؛ بد نیست. خواست که پس از ریاستجمهوری هم مواظب حال خانواده شهید مطهری باشیم. ظهر بچهها جمع بودند؛ به جز فائزه و بچههایش.
عصر آقای موسوی، پدرزن علی اخویزاده و خانوادهاش آمدند. با گزارشی از وضع کارخانههای خود، مشکلاتی را که از ناحیه گرفتن مابهالتفاوت قیمت ارزها و کمبود نقدینگی دارند، توضیح دادند.
شب امیر عراقی، [فرزند شهید مهدی عراقی] آمد. از شهرداری تهران شکایت داشت که دفترش را به خاطر اینکه مجوز کار اداری برای آنجا نداشته، بسته است؛ مهلت برای اصلاح وضع میخواهد. گزارشی از پیشرفت کار دانشگاه شهید عراقی در طالقان داد.