پنجشنبه ۲۶ تیر ۱۳۷۶ // ۱۱ ربیعالاول ۱۴۱۸// ۱۷ جولای ۱۹۹۷
دیروقت خوابیده بودم و به خاطر گرمی هوا هم بد خوابیدم. عفت از باد کولر ناراحت میشود، ناچارم گرما را تحمل کنم. با خستگی سرکار رفتم. تا ساعت ۱۰ کارهای عقب مانده را انجام دادم.
مدیران مرکز آموزش مدیریت دولتی آمدند. آقایان [سید محمد] میرمحمدی، [دبیرکل سازمان امور اداری و استخدامی] و [محمدجعفر] اکرام جعفری، [رئیس مرکز آموزش مدیریت دولتی] گزارش دادند و لوح تقدیر اهدا کردند. من هم در اهمیت آموزش مدیران دولتی صحبت کردم و از تلاشهایشان تشکر نمودم و از کسانی که با اظهارات واهی و کلی کارکنان دولت را زیر سئوال میبرند، انتقاد کردم.
جمعی از اعضای گروههای خط امام آمدند. آقای دکتر [مصطفی] معین و آقایان [ابراهیم] اصغرزاده و [علی] صالحآبادی و بعضی دیگر صحبت کردند. از من برای تقویت دولت آقای خاتمی کمک خواستند و از مشکلات و موانع احتمالی اظهار نگرانی کردند. من هم آنها را از افراط و تندروی بر حذر داشتم و گفتم مردم به اعتدال رأی دادند و تندروی اگر ببینند، حمایت نمیکنند؛ همانگونه که در گذشته بر سر جریان چپ و راست آمده و من هم به شیوه همیشه از اعتدال حمایت میکنم.
اعضای شورای [جنبش] حزبالله لبنان آمدند. آقای سیدحسن نصرالله، به نمایندگی از آنها از تلاشها و خدمات من به انقلاب در ایران و لبنان تشکر کرد و گزارش اقدامات آقای شیخ صبحی طفیلی را داد. گفت، گرچه در این مرحله موفق نشد، ولی چون تهدید به مبارزه مسلحانه کرده، ممکن است در آینده خطر ناک شود؛ چون او از زمینه فقر گسترده منطقه بعلبک استفاده میکند که بر اثر ممنوعیت کشت مواد مخدر، کشاورزان فقیر شدهاند و شرایط برای بهرهگیری از منابع آب و خاک فراهم نیست و از ما کمک خواست که کشاورزان را حمایت کنیم. پذیرفتم که برای رونق کشاورزی کمک کنیم. شرایط سیاسی و امنیتی در ارتباط با اسراییل را هم بحرانی معرفیکردند.
عصر آقای [علی] لاریجانی، [رئیس سازمان صداوسیما] برای تبلیغات خارج از کشور آمد و از تحرکات منفی نیروهای چپ اظهار نگرانی کرد. در مورد سفر به یزد و کرمان، مصاحبه رادیو تلویزیونی داشتم. به خانه آمدم و خاطرات امروز و دو روز گذشته را که مانده بود، نوشتم.