خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۷۶/ کتاب « انتقال قدرت»

خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۷۶/ کتاب « انتقال قدرت»

شکایت از متلک های حسین مرعشی //

  • سیرجان
  • چهارشنبه ۲۵ تیر ۱۳۷۶

چهارشنبه ۲۵ تیر ۱۳۷۶ // ۱۰ ربیع‌الاول ۱۴۱۸// ۱۶ جولای ۱۹۹۷

 

بعد از نماز صبح و صرف صبحانه و خواندن گزارش‌ها، استاندار و معاونان و اعضای خانواده‌هایشان آمدند. از آن‌ها احوال‌پرسی‌کردم. به فرودگاه رفتیم. در مسیر، [آقای غلامعلی سفید]، استاندار خواسته‌های استان را مطرح کرد و گزارش توافق با روسیه، برای انتقال تکنولوژی بارورکردن ابرها و باران مصنوعی را داد؛ قرار شد هزینه آن را بپردازیم.

به سوی سیرجان پرواز کردیم. پس از استقبال رسمی و سرود جالب دختران شاهد که لباس‌های سفید جالبی پوشیده بودند، به منطقه ویژه اقتصادی ویژه سیرجان رفتیم. در مسیر از یک مزرعه پسته بازدیدکردیم؛ از آفت سرما مصون مانده بود و پسته خوبی داشت.

در منطقه ویژه، از بخش صنعتی و انبارها بازدید کردیم. در مراسم از نمایشگاه یازده کارخانه‌ای که به بهره‌برداری رسیده بودند، بازدید و با صاحبان آن‌ها صحبت نمودم. سپس گزارش وزیر صنایع و مدیر منطقه را شنیدیم. صحبت کردم و از توفیق این واحدها برای دستیابی به اهداف گفته و بر کارساز بودن مناطق آزاد و ویژه در زمان ما تأکید نمودم.

برای افتتاح مرکز فرستنده‌های رادیویی موج کوتاه رفتیم. از فرستنده‌ها و آنتن‌ها بازدید کردیم. گفتند، این مرکز می‌تواند جهان را با ده فرستنده و چهل آنتن پوشش دهد. گزارش آقای [علی] لاریجانی، [رئیس سازمان صداوسیما] را شنیدیم و من هم صحبت کردم؛ در نقش مهم صدای برون‌مرزی، اگر محتوای خوبی به آن بدهیم. برای زیرکشت پسته بردن اراضی وسیع سایت با دو حلقه چاه که دارند، کمک خواستند. پدر آقای میرزاده هم برای احوال‌پرسی آمد.

به سوی مس سرچشمه پرواز کردیم. نزدیک ظهر رسیدیم. پس از نماز و ناهار و استراحت، در ساعت ۳ بعد از ظهر، کارها را شروع کردیم. افتتاح بهره‌گیری از گاز با روشن‌کردن مشعل و بازدید از لیچینگ که بسیار جالب است؛ تکنولوژی جدیدی است که از چین گرفته‌ایم. سنگ‌های مس که اکسیدی هستند، در این روش قابل استفاده است و با ریختن آب با محلول اسید، مس‌ها از سنگ جدا می‌شود و با ذوب در استخری جمع می‌شود و سپس به پالایشگاه می‌رود و با محلول دیگری از آب جدا می‌شود و به کاتد می‌چسبد. ۱۴ هزار تُن ظرفیت این واحد است.

کلنگ توسعه صنایع مس سرچشمه را تا ۲۵۰ هزار تُن و نیز کلنگ کارخانه پتروشیمی را به زمین زدیم. با گاز سمی دی اکسید گوگرد کارخانه مس و خاک فسفات معدن، کود سوپر فسفات تولید خواهد کرد. از نمایشگاه خودکفایی صنایع مس بازدید کردیم و برای مراسم به ورزشگاه رفتیم.

سرود جالبی برای برنامه‌های سازندگی اجرا کردند. گزارش آقای محلوجی و گزارش آقای حسینی را برای پتروشیمی شنیدیم. در اهمیت صنایع مس و طرح لیچینگ و توسعه پتروشیمی صحبت کردم و نیز طرح‌های تولید کک و پالایشگاه قطران در زرند که آقای محلوجی را همراه آقای سعیدی‌کیا برای مراسم کلنگ‌زنی فرستاده شدند.

هنگام پرواز به سوی کرمان، هلی‌کوپتر حامل محسن و حسین مرعشی، هنگام پرواز بر اثر باد شنوک‌ها تعادل را از دست داد و به سوی زمین برگشت و از چند متری به زمین خورد و پایه‌هایش شکست، ولی به کسی آسیب وارد نشد؛ بحمدالله. در مسیر آقای [مرتضی] بانک، [استاندار کرمان] توضیحات می‌داد، ولی اطلاعات کافی از جغرافیای کرمان ندارد. برای مراسم برق، گاز و آب و فاضلاب کرمان، در محل پُست برق فرود آمدیم. گزارش شنیدیم و صحبت کردم. نشان به آقای [غلامرضا] منوچهری، [معاون وزیر نیرو در امور آب و فاضلاب شهری] دادم.

سپس به دانشگاه پزشکی رفتیم. بعد از نماز مغرب و عشا، مراسم افتتاح طرح‌های متعدد عمرانی بود. چند کارخانه نساجی و آزبست و ۳۰۰ طرح عمرانی روستایی جهاد و ۲۵ طرح تعاونی، ۴۰۰ طرح مخابرات و طرح بیمه درمانی مجانی روستاها و چند طرح آموزش حرفه‌وفن و چند طرح آموزشی و خانه‌سازی و رفاهی که وزرای مسکن و تعاون و معاونان بهداشت، مخابرات، جهاد و استاندار گزارش دادند. سرود بسیار جالبی در وصف دولت من اجرا کردند و قالی نفیسی هدیه دادند. گفتند ۴ سال روی آن کار شده است. برنامه خیلی طول کشید، خسته شدم. صحبت کوتاهی کردم.

سپس به طرف فرودگاه حرکت‌کردیم. در راه مشعل جالب گاز را در میدان دیدم. به سوی تهران پروازکردیم. شام را در مسیر خوردیم. آقای [حسین] مرعشی مقداری سر به سر آقای میرزاده گذاشت؛ به خاطر حمایت نابهنگام از آقای ناطق! قبلاً هم آشیخ محمد [هاشمیان] در سرچشمه، از متلک آقای حسین مرعشی از همین موضوع گله کرد. ساعت یک بامداد با خستگی و گرمای شدید در منزل خوابیدیم.